مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این وبلاگ با مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی قصد آگاه سازی و تعجیل در فرج
منجی موعود(عج) دارد.قطعا نظرات،انتقادات و پیشنهادات شما راهگشای ماست.
آخرین نظرات
  • ۲ خرداد ۹۴، ۱۹:۰۷ - █▄█ █ █▀█ ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ ) █▄█ █ █▀█
    خیلی زیبا بود
۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۹

شیطان پرستی(قسمت سوم)

در این قسمت،علائم و نمادهای شیطان پرستی،اعمال در مراسمات شیطان پرستی،کتب شیطان پرستان و فیلمهای شیطان پرستی اشاره می گردد.

بسم الله الرحمن الرحیم

علائم و نمادهای فرقه شیطان پرستی

نماد، از عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی است. از آن جا که نمادها از نظر هنری دارای ظرفیت بالایی هستند، تأثیر بیشتری بر توده های مردم به ویژه جوانان دارند. شیطان پرستان در راستای اهداف خاصی که با حمایت استعمارگران پی می گیرند، از نمادهای متعددی استفاده و از طریق آنها شیطان پرستی را تبلیغ می نمایند. این نمادهای شیطانی که سطح گسترده ای از لباس، کفش، گردن بند، دست بند، رنگ، طرح داخل اتاق خواب تا عروسک و مانند آن را پوشش می دهد، هر کدام پیام خاصی را به مخاطب القاء می کند.[۱۵۴]

قبل از معرفی نمادهای فرقه شیطان ‌پرستی ذکر سه نکته لازم و ضروری است که باید مورد توجه قرار گیرد. غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت غیر صحیح و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شده و یا باعث ترویج ناخواسته این آیین شیطانی گردد:

۱٫ نکته اول این که جریان شیطان پرستی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین ها و مسلک ها ریشه دارد، امروزه به سود خود و در خدمت خود به کار گرفته است. بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و شیطان گرایان این نمادها را تصاحب نموده اند. هدف آن ها از این تردستی، اثبات ریشه دار بودن آیین شیطان پرستی و تثبیت این حرکت و اعتمادبخشی به یاران شیطان است. پاره ای از این نمادها در تمدن های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر تعلق به شرق دارد. چنان که «آنتوان لاوی» در کتابش از اسامی «کالی» و «شیوا» که در میان هندوها و یوگی ها دارای جایگاه خاصی است و از جمله خدایان هندو به حساب می آیند، به عنوان نام های شیطان ذکر می کند و کالی و شیوا را همان شیطان معرفی می کند. بعضی از نمادهای ماسون ها و یا کابالا، هم اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. هر چند جریان شیطانی، محصول عرفان یهود و فراماسونری است و نتیجه نامشروع این دو جریان محسوب می شود، اما باید توجه داشت جریان شیطانی، امروزه خود را به عنوان جریانی برخوردار از سنت های منحصر به فرد و نمادهای ویژه و مبانی مجزا و در یک کلمه یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می کند.

۲٫ نکته دوم این که این نمادها، نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد. علت آن هم این است که فرهنگ های مختلف از همدیگر تأثیر پذیرفته اند و اقوام و ملت ها، در تعامل با دیگر فرهنگ ها، دست به اقتباس از دیگران زده و به سود خود، در محصولات و متاع های دیگران ـ البته به نسبت آرمان ها و ارزش های بومی خود ـ، تغییراتی داده و به مرور، این فرآورده جدید، به عنوان نماد ارزش ها و باورهای ایشان مشهور شده است.

۳٫ نکته سوم این که از آن جا که نماد، خود یک ابزار قوی و نافذ است و برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی بدیل محسوب می شود؛ نسبت دادن نمادهایِ دیگر جریان ها و آیین ها به شیطان پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور ما از نماد در این نوشته، نمادهایی است که امروزه شیطان گرایان به سود خود استخدام نموده اند. آن چه که نباید مورد غفلت قرار گیرد این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می کنند؛ باید در جهت انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرند؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.[۱۵۵]

بعضی از نمادهایی که شیطان پرستان جهت معرفی خود استخدام نموده اند، به این شرح است:

الف. بافومت (Baphomet):

این نماد که در عرفان کابالا نیز جایگاهی دارد، بُز یا قوچی به نام بافومت (Baphomet) است که هم با جانور شاخ‌دار یوحنا در کتاب مکاشفات یوحنا همانندی دارد و هم در اسطوره‌های مصری، خدای هوش و دانایی معرفی شده و آفرینش انسان به وسیله چرخ سفالگری را به او نسبت می‌دهند. او همچنین به صورت دو جنسی و نماد زاد و ولد است و دو ماه سیاه «گبورا» و سفید «چسد» در طرفین او نشانه ترکیب روشنایی و تاریکی است (البته شیطان گرایان، این دو را نماد لطف و عدالت می دانند). شعله میان دو شاخ او نیز نماد نبوغ و دانایی شیطان است و این که او بود که آدم و همسرش (علیهما السلام) را به سمت درخت دانایی رهنمون شد.[۱۵۶]

البته چنان که گفته شد تأویل تک گزینه ای از این نماد هم، چندان واقع بینانه نیست. بافومت ممکن است نماد بز قربانی در آیین یهود باشد که بزی مقدس است و بنابر نقل عهد عتیق، این بز، قربانی حضرت اسحاق (علیه السلام) شد[۱۵۷] که بنی اسرائیل از نسل او هستند. شیطان‌ هم به نوعی قربانی هدایت انسان و دست یابی او به درخت دانش و معرفت شد. با این توضیح، بز می‌تواند نماد گویایی از ایثار بزرگ شیطان برای آدم باشد.

ب. سر بز در میان ستاره پنج پر وارونه (inverted pentagram):

ستاره پنج پر (pentagram)، نماد ونوس؛ الهه زیبایی و عشق شهوانی زنانه است. این نماد از زمانی که لئوناردو داوینچی، طرح مرد ویترووین (vitruvian man) را طراحی کرد به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد و چون در فرقه شیطان پرستی جنبه شهوانی انسان مد نظر است، آن پنج ضلعی اولیه به صورت وارونه در آمده و سر یک بز ( که همان سر بافومت می باشد) نیز در آن قرار گرفته است.

ترکیب ستاره پنج پر وارونه با سر بافومت، نماد روشن و گویایی برای تعالیم مکتب شیطان گرایی «کرولی» و «لاوی» است؛ چرا که شیطان را سمبل انسان محوری و اصالت هوس ها و لذت طلبی بشر می دانند. بنابراین، این نشانه به نحو گسترده ای در شاخه سیتنیسم کاربرد دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱٫ نصب نماد فوق بر روی لباس افرادی که به عضویت رسمی کلیسای شیطان در می آیند و رنگ به کار رفته در آن نشانگر درجه عضویت فرد می باشد.

۲٫ نصب این نشان در بالای محراب در موقع اجرای آئین های شیطان پرستی.[۱۵۸]

ج. ۶۶۶ یا :FFF

عدد ۶۶۶ و FFF که ششمین حرف از حروف انگلیسی است و متناظر عددی آن ۶۶۶ می‌شود. این عدد به گفته یوحنا در بخش مکاشفات یوحنا در کتاب مقدس، «عدد شیطان» است. در مکاشفات یوحنا نوشته شده است:

«و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا می‌آید و دو شاخ؛ مثل شاخ های بر‌ّه دارد و مانند اژدها تکلّم می‌نماید و با تمام قدرتِ وحشِ نخست در حضور وی عمل می کند و زمین و سکنه آن را، بر این وا می دارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافته، بپرستند…، پس هرکه فهم دارد، عدد وحش را بشمارد؛ زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است».[۱۵۹]

این عدد بعضا با عنوان شماره تلفن شیطان در کشور ایران نیز، رواج پیدا کرده است.[۱۶۰]

د. صلیب وارونه (Upside down cross):

این نماد بر اساس تفکرات ضد مسیحی شیطان گرایان به نشان خصومت با دین مسیحیت و توهین به آن استفاده می شود.[۱۶۱]

ه. دست شاخدار (Horned Hand):

دو انگشت برافراشته شده در این نماد، نشان از دو شاخ بز بافومت می باشد. این نماد بعضا به همراه عبارت Hail Satan؛ به معنای «درود بر شیطان» مورد استفاده قرار می گیرد. البته این نماد در موارد دیگری نیز به کار رفته که شاید لزوما ارتباطی بین آن معانی و جریان های شیطان گرا وجود نداشته باشد؛ مثلا گاهی این نماد به نشانه حرف W که حرف اول کلمه War ‌(جنگ) می باشد، خصوصاً از طرف سیاستمداران و جنگ طلبان دنیا استفاده می شود و معنای آن اصرار و استقامت در جنگیدن می باشد که البته استعمال غالبی آن در مراسم های شیطانی و از طرف شیطان گرایان مشاهده می شود.[۱۶۲]

و. ابلیسک (obelisk):

«ابلیسک»، ستونی است با قاعده چهارضلعی و رأس هرمی، که سمبلی از «رع»؛ خدای خورشید در مصر بوده و در اثر افزایش قدرت فراعنه به ممالک دیگر راه یافته است. رع، دارای دو فرزند با نام های «ست» و «ازیریس» بوده است. «سِت»، خدای ظلمت است که در حمایت شدید رع قرار دارد. او برادر خود ازیریس را کشته و تاج و تخت را از چنگ فرزند او هوروس در می‌آورد. دومین جریان بزرگ شیطان‌پرستی جدید؛ یعنی ستیانس که معبد سِت را در سانفرانسیسکو تأسیس کردند، این خدای افسانه‌ای را ارج می‌نهند و خواهان تحقق حکومت او در زمین هستند.

ابلیسک را معمولاً نمادی از قدرت و سلطنت ازیریس می‌دانند، سلطنتی که پس از کشته شدن او، به دست برادرش ست می‌افتد. ازیریس وقتی به دست همسرش آیسیس زنده می‌شود، به جهان زیر زمین می‌رود و فرمانروایی مردگان را برمی‌گزیند و حکومت را برای پسرش هوروس وامی‌گذارد، اما این سلطنتی است که با حمایت رع به دست ست می‌افتد و جنگ میان او و هوروس به طول می‌انجامد. البته باید توجه داشت که بنابر اسطوره‌های کهن، هرگاه خدایی برخدای دیگر غالب می‌شد، قدرت و صفات برجسته او را به دست می‌آورد و کامل‌تر می‌شد. بنابراین غلبه ست بر ازیریس؛ به معنای کسب قدرت و سلطنت او است.

این نماد، امروزه در میادین بزرگ کشورهای اروپایی و آمریکا ساخته شده و مردم هر روز به دور آن می‌گردند. سی بنای ابلیسک از مصر باستان باقی مانده که سیزده‌ عدد از آنها به روم برده شده و بقیه در شهرهایی؛ نظیر سیسیل،‌ پاریس، لندن، نیویورک و سزاریا در قسمت اشغال شده فلسطین، نصب شده است.

بزرگ‌ترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به ۱۷۰ متر می‌رسد و رئیس جمهور‌های آمریکا، سوگند خود را در پای آن یاد می‌کنند. ابلیسک، نماد قدرت سِت در زمین و حیات و حمایت جاودانی اُزیریس در دنیای مردگان است؛ از این رو سنگ هایی که شبیه آن تراشیده شده است، در قبرستان‌ های آمریکا بسیار به چشم می‌خورد.[۱۶۳]

ز. صلیب شکسته (Swastika):

این نماد نیز در گروه های شیطان گرا به نشانه تمسخر و توهین به نماد دین مسیحیت (صلیب) به کار می رود و آن را نشان از صلیبی که شکسته شده است می دانند. البته این نماد، بعضا از طرف گروه های نژادپرست نیز مورد استفاده قرار می گیرد و در زمان حکومت هیتلر بر آلمان نیز این نماد، ‌علامت ارتش نازی ها بوده است. برخی محققان در زمینه جادوگری معتقدند که برخی معاونان ارشد هیتلر دارای تفکرات شیطان گرایی بوده و استفاده از این علامت در حزب نازی ها ممکن است با اهداف شیطان گرایانه صورت گرفته باشد. این نماد نشان آئین میترائیسم (مهر پرستی) در ایران باستان نیز بوده و با عنوان «چرخ خورشید» از آن یاد می شده است.[۱۶۴]

ح. چشم شیطان؛ چشم جهان بین؛ چشمی که به همه جا می نگرد All Seeing Eye)):

شیطان پرستان معتقدند که چشم بالای هرم، چشم لوسیفر (شیطان) است که بر همه جا و همه چیز نظارت و اشراف دارد و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت می کند. این علامت در پیشگویی ها به کار می رود و جادوها، نفرین ها، کنترل های روحی و تمامی انحرافات، با این نماد صورت می گیرد. از این نماد شیطانی در پشت اسکناس یک دلاری آمریکا نیز استفاده شده است.[۱۶۵]

ط. نماد آنخ ((Ankh:

آنخ، سمبل شهوت رانی و باروری است. این نماد به روح شهوت زنان نیز تفسیر شده است.[۱۶۶]

ی. هرج و مرج ( Anarchy):

این نماد؛ به معنای بر هم زدن تمام قوانین است. به عبارت دیگر بیانگر قانون شیطان پرستان است که می گوید: هر چه تخریب است تو انجام بده. این علامت را  گروه های موسیقی هوی متال و راک به کار می برند و از این طریق تبلیغ گسترده ای برای این گروه ها انجام می دهند.[۱۶۷]

ک. ضدعدالت (Anti Justice):

 تبر رو به بالا، علامت عدالت در روم قدیم بوده است که واژگون شده آن نشانه ضدیت با عدالت و علامت  شورش و طغیان است. این علامت بیانگر مخالفت با وضع موجود است. شیطان پرستان تبر وارونه را با عنوان نماد مخالفت با عدالت برای پیمودن مسیر تاریکی انتخاب کرده اند.[۱۶۸]

صومعه، کلیسا و معبد در فرقه شیطان پرستی

فرقه شیطان پرستی در طول حیات و فعالیت های خود، برای ترویج و گسترش اعتقادات و آیین های شیطان پرستی، اقدام به تأسیس صومعه، کلیسا و معبد نموده است که در ذیل به آنها اشاره می شود:

الف: «صومعه تلما»:

آلیستر کرولی، در  سال ۱۹۲۰ م، معبدی را با عنوان «صومعه تلما» در جزیره چوفالو سیسیل، واقع در کشور ایتالیا تأسیس نمود و پیروان زیادی را به دور خود جمع کرد. [۱۶۹]

ب: «کلیسای شیطان»:

آنتوان لاوی در روز شنبه ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ م تأسیس کلیسای شیطان را اعلام نمود. لاوی در این روز، خود را «اسقف اعظم کلیسای شیطان» خواند و اعلام کرد که عصری جدید سربرآورده است. وی خانه خود در سانفرانسیسکو را به عنوان کلیسای شیطان قرار داد. او، نمای بیرونی خانه اش را به رنگ سیاه در آورده بود و همین باعث شد که بعدها شیطان گرایان از این خانه با عنوان «خانه سیاه» یاد کنند. هرکدام از اتاق های خانه سیاه با رنگی خاص و ظاهری متفاوت طراحی شده بود. علاوه بر این موارد، نگهداری یک شیر آفریقایی در این خانه، بر غیر عادی بودن آن می افزود.[۱۷۰]

لاوی در سال ۱۹۶۷ م، آئین غسل تعمید شیطانی را برای دختر ۴ ساله اش «زینا» در کلیسای شیطان اجرا کرد و در اول فوریه همان سال، مراسم ازدواج «جان ریموند (روزنامه نگار آمریکایی) و همسرش» را با حضور مهمانان شاخصی؛ همچون «جو روزنتال (عکاس معروف آمریکایی)» در کلیسای شیطان برگزار کرد. بعد از مدتی مراسم تشییع جنازه یکی از اعضای کلیسای شیطان به نام «ادوارد اولسون» را به سبک کلیسای شیطان برگزار نمود.[۱۷۱]

فرقه سیتنیسم و کلیسای شیطان تا اواسط دهه هفتاد به واسطه ویژگی هایی که داشت، اخبارش در تعداد قابل توجهی از رسانه های ملی و بعضا بین المللی که در آمریکا منتشر می شد، بازتاب یافت.

«بورتون ولف» یکی از روزنامه نگاران آمریکا در سال ۱۹۶۷ م، در مقاله ای پیرامون کلیسای شیطان آنتوان لاوی می نویسد: «موضوعی که من به آن توجه داشتم، فقط آموزش های آنتوان لاوی با عنوان «هنرهای سیاه» به تنهایی نبودند؛ چرا که این چیز تازه ای در دنیا نبود؛ ]زیرا[ فرقه های مذهبی شیطان پرست و کیش های مبتنی بر «وودو» پیش از مسیحیت ]نیز[ وجود داشته اند. در انگلستان قرن هیجدهم، «باشگاه آتش جهنم» توانست موجب شهرت مختصری شود. اوایل قرن بیستم، رسانه ها از «آلیستر کرولی» به عنوان شرور ترین انسان دنیا نام می بردند. اشاراتی نیز در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م، از نظم سیاه در آلمان به چشم می خورد، اما آنتوان لاوی و سازمان او متشکل از شیطان گرایان، دو فصل برجسته جدید به این داستان به ظاهر قدیمی افزودند: نخست، آنها به نحو کفرآمیز، به جای محفل شیطان و یا دایره جادوگران، خود را به عنوان «کلیسا» معرفی می کردند، نامی که پیش از آن تنها به شعب مسیحیت اطلاق می شد. دوم آن که، آنها جادوی سیاه خود را به جای زیرزمین، در پیش چشم همگان آشکارا برگزار می کردند».[۱۷۲]

در کلیسای شیطان، فلسفه لذت پرستانه با اعمال جادوگری سیاه درهم آمیخته است. کلیسای شیطان مروج شیطان به عنوان نماد مخالفت و سرپیچی از یک جامعه مطیع و خداترس است.[۱۷۳] کلیسای شیطان از مناسک معنوی و نمادها در مراسم خود بسیار بهره می گیرد. در این کلیسا سه نوع مناسک جادویی به خدمت گرفته می شود:

۱٫ «مناسک جنسی»؛ برای کمک به دست یابی به سرمستی جسمانی.

۲٫ «مناسک نرم کننده دل ها»؛ برای کمک کردن به احساس عشق و محبت به دیگران.

۳٫ «مناسک منهدم کننده»؛ برای رها شدن از عصبانیت و نفرت.

همچنین در برخی مراسم از عناصر نمادین؛ مانند موسیقی؛ (آلاتی مانند شیپور، سنج و آوازخوانی)، پوشش خاص (خرقه های باشلق دار[۱۷۴] و ماسک)، شمع، پنتاگرام (ستاره پنج گوش) و تصویر بی پوششِ جنس مؤنث بهره می گیرند.[۱۷۵]

به طور کلی دو نوع عضویت در کلیسای شیطان تعریف شده است:

۱٫ عضویت عادی (Member).

2. عضویت فعال (Active Member).

عضویت عادی مستلزم طی مراحل خاصی نیست و مراتب مختلف ندارد، ولی عضویت فعال در این کلیسا دارای ۵ مرتبه می باشد که هرکدام از این درجات دارای یک عنوان رسمی و یک عنوان تشریفاتی است. جهت عضویت فعال، شخص متقاضی می بایست علاوه بر تکمیل فرم تقاضانامه و پرداخت مبلغ  ۲۰۰ دلار به عنوان حق عضویت، به ۴۰ پرسش با موضوعات مختلف نیز جواب بدهد. در صورت پذیرش عضویت فعال شخص، از طرف مدیریت کلیسای شیطان، برای وی یک کارت عضویت قرمز رنگ صادر می شود. دستیابی به درجات بالاتر تنها با تائید و پذیرش شورای نه نفره، که مدیریت کلیسا را برعهده دارد، امکان پذیر است.[۱۷۶]

جمعیت کلیسای شیطان مطابق ادعای شیطان پرستان، بیش از ده هزار نفر است که عموماً از شهروندان میانسال تشکیل یافته و این امر با آن چه در رسانه ها به تصویر کشیده شده که کلیسای شیطان پر از افراد نوجوان و جوان است، کاملاً در تناقض است.[۱۷۷]

بعد از مرگ آنتوان لاوی در سال ۱۹۹۷ م، همسر او به نام «بلانچ بارتون» (Blanche Barton) رهبری فرقه سیتنیسم و ریاست کلیسای شیطان را بر عهده گرفت. بارتون با همکاری کارلا (دختر آنتوان لاوی از زن دوم که با او رابطه داشته)، کنترل کلیسای شیطان را به عهده گرفت، اما آن دو از همان آغاز، اختلاف پیدا کردند. بارتون، کارلا را به این متهم کرد که بی جهت خود را اسقف اعظم کلیسای شیطان معرفی کرده است، در حالی که او جانشین قانونی آنتوان است. در چند سال گذشته، نزاع های زیادی میان آنها رخ داده است.

بارتون، در ماه می سال ۲۰۰۱ م، آقای «پیتر گیلمور» را به سمت کشیش اعظم کلیسای شیطان منصوب کرد. وی در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۰۲ م (مصادف با جشن والپورگیناخت[۱۷۸])، همسر گیلمور به نام «پگی نادرامیاPeggy Nadramia» را به سمت کشیشه اعظم این کلیسا منصوب نمود و در همان تاریخ به علت تخریب کلیسای شیطان (خانه سیاه) و همچنین سکونت گیلمور و همسرش در نیویورک، تصمیم به انتقال دفتر مرکزی این فرقه از سانفرانسیسکو به شهر نیویورک گرفت.[۱۷۹]

امروزه این کلیسا با راه اندازی سایت رسمی خود در اینترنت جان تازه ای به فعالیت های تبلیغی خود بخشیده است. در پایگاه اینترنتی اداری کلیسای شیطان، فرم ثبت نام ابتدایی برای دانلود و فرستادن، ارائه شده و افراد را به عضویت و ملحق شدن به این کلیسا دعوت می کند. در راستای فعالیت تبلیغاتی در شبکه جهانی اینترنت، کشیشان این فرقه نیز با ایجاد سایت، انجمن های گفت وگو و فروشگاه های اینترنتی، اقدام به انتشار افکار و فلسفه شیطان گرایی نموده و افراد زیادی را به صورت مجازی با آموزه های این فرقه آشنا می نمایند.[۱۸۰]

ج: «معبد سِت»:

«معبد سِت» را «مایکل آکینو» بنا نهاد. او یکی از افسران اطلاعاتی ارتش آمریکا بود که در سال های اولیه تأسیس کلیسای شیطان به فرقه سیتنیسم پیوست. سپس در مدت کوتاهی درجات مختلف کلیسای شیطان را کسب نمود و به مدت ۵ سال، یکی از اعضای شورای نه نفره کلیسای شیطان بود. در فاصله سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ م به عنوان ویراستار مجله «Cloven Hoof» (اولین مجله رسمی کلیسای شیطان) فعالیت داشت. وی در سال ۱۹۷۵ م، به علت اختلاف با مسئولان کلیسای شیطان (خصوصا آنتوان لاوی)، بر سر گرفتن حق عضویت از اعضا (و به تعبیر آکینو: فروختن درجات کلیسای شیطان)، از کلیسای شیطان خارج شد. همزمان با انصراف او، تعدادی از اعضای دیگر کلیسای شیطان با درجات مختلف نیز از کلیسای شیطان خارج شده و به مایکل آکینو پیوستند. وی در همان سال اقدام به تأسیس «فرقه ستیانس» نمود و برای این کار مرکزی با عنوان «معبد ست»، در سانفرانسیسکو راه اندازی نمود. افراد جهت عضویت در این فرقه حق عضویت پرداخت نمی نمایند، منتهی به دلخواه خود می توانند مبلغی را جهت کمک به معبد پرداخت نمایند.[۱۸۱]

معبد سِت، سازمانی مخفی و مخوف است که خود را رهبر جنبش جهانی شیطان پرستی می داند و در صدد آماده کردن جهان برای ایجاد حکومت شیطان است. این سازمان برای دست یابی به آرمان خود، گذشته از برگزاری آیین های شیطانی و ترویج آنها از طریق سینما و موسیقی، فضایی را برای مطالعات و تحقیقات در زمینه تمدن های گذشته، اسطوره ها و شیطان شناسی ایجاد کرده و به محققان درجه و نشان اعطا می کند تا به تدریج به سازمان دهی نیروهای خود برای جنبش جهانی شیطان برسد.[۱۸۲]

اعمال و مراسم فرقه شیطان پرستی

یکی از اصول فرق، ادیان و مذاهب، چه مادی و چه الهی، مراسم و آداب خاص آن است. فرقه شیطان پرستی نیز دارای اعمال، آداب و مراسم خاصی است که در ذیل به آنها اشاره می شود:

۱٫ مراسم «قربانی کردن»:

بنا بر گزارش برخی منابع، یکی از اعمال فرقه شیطان پرستی، قربانی کردن و ریختن خون است؛ زیرا خون، مظهر زندگی و نیرو می باشد. در زمان های بسیار قدیم و قرون اولیه، قربانی در اوقاتی؛ مانند کسوف و خسوف انجام می گرفت، با این تصور که شیطان و خدای تاریکی، از انسان ها عصبانی و منتظر هدیه خود است و اگر برای او قربانی انجام نمی گرفت، تمام انسان ها را قتل عام می کرد؛ لذا برای آرامش شیطان، قربانی کردن انسان انجام می شد. این مراسم به ویژه در قبایل آمریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده، وجود این قربانی کردن ها را تصدیق می کند و اتاق های مخصوص قربانی کردن نیز به شیوه ای خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشت.[۱۸۳]

در میان قبایل گذشته، تشریفات قربانی انسان این چنین بود که «شخصی را که باید قربانی شود، از یک سال قبل، انتخاب می کردند. مردم در طول سال او را مقدس می شمردند و انواع امکانات زندگی را برایش فراهم می نمودند. روز موعود او را در کوچه و بازار می گرداندند و سپس به سمت معبد می بردند. آن گاه پنج نفر از کاهنان ویژه با لباس سیاه و با مراسم وحشت زا، آن شخص را روی سنگ قربانگاه می خواباندند، چهار نفر دست و پای او را  و دیگری سرش را نگاه می داشتند. سپس کاهن بزرگ با لباس سرخ، تیغ مخصوص خود را با یک ضربت ناگهانی بر سینه او می کوفت و قلب او را بیرون می آورد و آن را در حالی که می تپید به پای بُت می انداخت تا مورد قبول بت قرار گیرد که مورد خشم و غضب قرار نگیرند».[۱۸۴]

قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملا تاریک انجام می شود. قربانی، توسط آب مقدس غسل داده می شود و بر روی محراب خوابانده می شود. البته قربانی ها قبل از مراسم بیهوش می شوند و در کامل ترین مراسم قربانی کردن برای شیطان، قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی، توسط آتش سوزانده می شود. در این مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملاً بی معنا و گاه عِبری انجام می گیرد.[۱۸۵]

۲٫ مراسم «نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه»:

این مراسم یکی از مهم ترین مراسم شیطان پرستان است که در کلیسای شیطان انجام می شود و دقیقا همانند مراسم «عشاء ربانی» مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می شود. در مراسم عشاء ربانی، مسیحیان به کلیسا می روند و از کشیش بزرگ قطعات کوچک نان مقدس و قطرات شراب را می گیرند. آنان معتقدند که نان تقدیس شده توسط کشیش، جسم مسیح (علیه السلام) است! و با خوردن نان، جسم و خون مسیح (علیه السلام) را تناول کرده اند. در قرون اخیر بسیاری از کارگردانان کلیساها معتقدند که «هر کس، نان و شراب مقدس را بخورد، مسیح در او حلول می کند و او همان حیات جاودانه و هویت و شخصیت عیسای مسیح (علیه السلام) را پیدا خواهد کرد». این عقیده غیرعقلانی و متوهمانه از خرافی ترین مسائلی است که مسیحیت معاصر به آن گرفتار شده است، به طوری که به عاملی جهت جدایی مردم از کلیساها تبدیل شده است.

در نماز سیاه شیطان پرستان، کشیش و حاضران در حالی که برهنه هستند، دعاها و سرودهای مذهبی را به صورت برعکس می خوانند؛ مثلاً هر جا که از بهشت و زیبایی سخن گفته شده، از جهنم و زشتی سخن می گویند. هرگاه نام خدا، یا حضرت مسیح (علیه السلام) آورده می شود، همگی شروع به انجام حرکات کفرآمیز می کنند. در ابتدای شکل گیری مراسم نماز سیاه، قرار بود که فقط به مسیحیت و اعمال این آئین توهین شود و کار دیگری انجام نشود، اما پس از مدتی، اعمال جنسی و کشتن کودکان بی گناه نیز به آن اضافه شد.

در این مراسم که از پلیدترین مراسم شیطان پرستان است، اعمال بیهوده، بی استدلال و خرافی انجام می گیرد و دعاهایی با مضامین شیطانی خوانده می شود. علاوه بر این که از نمادهای شیطانی؛ همچون ستاره پنج پر وارونه، جمجمه، شراب، خون، شمع، پارچه های سیاه و آتش دان نیز استفاده می شود.[۱۸۶]

۳٫ مراسم «پیوستن عضو جدید»:

این مراسم، مجموعه ای از کارهای مختلف است که توسط کشیش کلیسای شیطان پرستان و یا همسر وی انجام می شود. این عمل در جادوگری نیز وجود دارد. در این مراسم، پنج بوسه مقدس وجود دارد که بر بدن شخص عضو شونده زده می شود که باعث خیر و برکت او، تقدس او در بین شیطان پرستان، تشکر از وی به منظور عضو شدن و در نهایت قبول او است.[۱۸۷]

۴٫ «مناسک جنسی»:

یکی از مهم ترین اعمالی که شیطان پرستان بر آن مداومت جدی دارند، اعمال جنسی است. مسائل جنسی آنان نیز همراه با خشونت است و نشان از مشکلات فراوان روحی و روانی آنان دارد. «ایدز» از بیماری های شایعی است که همواره میان چنین افرادی شیوع دارد. آنها بعد از انجام مناسک جنسی برای پیشبرد اهداف حاضران، از شیطان کمک می خواهند.[۱۸۸]

۵٫ مراسم «کسب قدرت تاریکی»:

در این مراسم که برای کسب قدرت از نیروهای نهفته در تاریکی انجام می شود، شیطان پرستان  در پی به دست آوردن انرژی عظیمی هستند که روحشان ارتقاء یافته و قدرت، جایگزین کمبود هایشان شود. برای انجام این مراسم مقدماتی لازم است که کیفیت آن در نوشته هایشان این گونه بیان شده است:

«…هرگز نباید به نتیجه بدگمان باشید. خالصانه به نیروی روح خود و روح تاریکی ایمان داشته باشید. آن چه باقی می ماند آرامش و دوری از افکار بیهوده است که باید در خود ایجاد کنید».

مقدّمات:

محراب: ]یک شیطان پرست[ مقابل دیوار غربی ]کلیسای شیطان[ قرار گرفته، پارچه سیاهی به روی او کشیده می شود و ]به وی گفته می شود[ بالای سر محراب (روی دیوار)، ستاره پنج پر وارونه نصب کن. روی محراب دو شمع سیاه روی پایه، خنجر مخصوص مراسم، جمجمه انسان (هر چند مصنوعی)، یک زنگ، یک آتشدان و یک جام بگذار. ]برای نور بیشتر می توان از شمع های سیاه در گوشه های اتاق استفاده کرد[.

خون: جام را با مایعی به رنگ قرمز پر کن. ]ماهیت مایع اهمّیتی ندارد؛ زیرا که این مایع نماد خون قربانی است[.

آتش: آتشدان را درست در مرکز محراب قرار ده.

پوشش: ]پوشش مکان مراسم[، تماماً سیاه همراه با ستاره پنج پر وارونه آویخته بر گردن است.

آداب مراسم: به ترتیب، زنگ را به صدا درآور: شش بار در جهت جنوب، شش بار در جهت شرق، شش بار در جهت شمال. حال خنجر را به دست گیر به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحنی دعایی نیایش کن:

«به نام شیطان بزرگ و افتخار او، لوسیفر، من نیروهای تاریکی و قدرت شیطان را به درون فرا می خوانم... همراه با برترین نیروهای شیطانی و عمیق ترین قدرت های تاریکی به جهان مادٌه باز می گردم تا شبی دیگر را تسخیر کنم. آتش را خاموش کن، زنگ را در خلاف جهت ابتدایی به صدا در آور، شمع ها را خاموش کن».[۱۸۹]

شیطان پرستان و جشن هالووین

یکی از جشن هایی که در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی برگزار می شود، جشن هالووین نام دارد. مردم این کشورها، اغلب شناخت زیادی از این جشن ندارند. آنها می گویند که هالووین جشن ارواح است؛ جشنی که از کودک تا بزرگسال در شکل ارواح و جن ها ظاهر می شوند تا همدیگر را بترسانند. با این حال بیشتر آنها هرگز نمی دانند که هالووین یک جشن شیطان پرستی است.

برای آشنایی بیشتر با این جشن لازم است که از پیشینه آن مطلع شویم: بنیانگذاران این جشن شیطانی، قوم اروپایی «سلت» بودند که سال ها پیش از میلاد مسیح (علیه السّلام)، در ایرلند و شمال فرانسه زندگی می کردند. آنها در شب آخر سال، مراسمی را به افتخار «سامهین (samhain)» موسوم به «پروردگار مرگ» برگزار می کردند. سلتی ها در این مراسم، دور هم جمع می شدند و آتش می افروختند و برای دستیابی به برکت فراوان (دام و غله)، اولین فرزند خانواده را قربانی می کردند.

مردم این قوم باور داشتند که در این شب، جادوگران سوار بر جاروی خود، در آسمان پرواز می کنند و زنان با شیطان رابطه جنسی برقرار می کنند و در این بین، شیطان شیپور می نوازد و ارواح خبیث بر بلندای تپه ها با جادوگران به رقص و پایکوبی می پردازند، طوری که گربه های سیاه، خفاش ها و جن و پری ها نیز با آنها همراهی می کنند. این قوم خرافاتی، همچنین بر این باور بودند که در شب پایان سال، مرز میان دو جهان، به نازک ترین حد ممکن می رسد و موقعیت برای راندن ارواح پلیدی که ممکن است به محصولاتشان آسیب برسانند فراهم می شود؛ لذا در این مراسم که «سامهین» نام داشت، از یک طرف، صورت های خود را با نقاب پوشانده و با لباس های عجیب، خود را به شکل ترسناکی در می آوردند و با حرکت دسته جمعی، به زعم خود ارواح سرگردان را فریب داده و از روستاهای محل زندگی خود دور می کردند، از طرفی دیگر سیب و گردو و بادام و غذا و نوشیدنی را داخل سینی ها گذاشته و تقدیم ارواح می کردند.

قوم سلت، این مراسم ابلهانه را که منشأ شیطانی و بت پرستی داشت، هر سال انجام می دادند. تا این که رومی ها به این منطقه حمله کردند. یکی از نتایج این حمله، ورود مسیحیان به این سرزمین بود که باعث تغییراتی در مراسم سامهین شد. رهبران کلیسا جشن های غیرمسیحیان را با مراسم و تعطیلات مسیحیان تلفیق کردند. بدین ترتیب جشن های روز سامهین با اعیاد روز «تمامی قدیسان» در اول نوامبر – که در آن یاد شهدای اولیه مسیحیت گرامی داشته می شود – و روز «تمامی ارواح» در دوم نوامبر – که در آن یاد تمامی درگذشتگان گرامی داشته می شود – ترکیب شد. شبِ پیش از روز «تمامی قدیسان»، به نام «شب تمامی مقدسات» (All Hallows Eve) نامیده می شد و واژه هالووین (Halloween) نیز برگرفته از نام همین شب است.

در اوایل قرن ۱۹ میلادی، بسیاری از ایرلندی ها به آمریکا مهاجرت کردند و این جشن شیطان پرستی را به آمریکا سرایت دادند. البته این مراسم در آمریکا دچار تغییراتی شد. به عنوان مثال: آمریکایی ها حضور شیاطین و ارواح خبیث در هالووین را بیشتر مورد استقبال قرار دادند و بیشتر نمادهای ترسناک و خشن را برای آن در نظر گرفتند. برگزاری مراسم هالووین در این کشور، مشکلاتی را برای مردم ایجاد کرد، طوری که مجرمان آمریکایی در این شب، مردم را مورد آزار و اذیت قرار می دادند، به خانه ها حمله می کردند و با سنگ و کلوخ، دودکش خانه ها را مسدود می کردند و در برابر اعتراض مردم، ادعا می کردند که این اتفاقات ناشی از حضور ارواح مرموز و شیاطین است و آنها هستند که مردم را تحریک می کنند. آسیب هایی که این مراسم به همراه داشت باعث شد که برگزاری هالووین در آمریکا برای مدتی متوقف شود. پس از آن، برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ میلادی دولت آمریکا تحت تدابیر امنیتی، مجوز رسمی برگزاری این مراسم شیطان پرستی را صادر کرد.

با این حال در طی سال ها، محافظت پلیس از این مراسم بیشتر حالتی نمادین داشته است؛ چرا که اخبار حوادث در شب هالووین نشان می دهد که حوادثی نظیر آتش سوزی، ضرب و شتم و حتی مرگ به بالاترین حد خود در طول سال می رسد.

امروزه در این مراسم کارهای مختلفی انجام می شود که در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:

۱٫ توزیع مواد خوراکی مسموم:

در این شب، شیرینی و شکلات بین مردم تقسیم می شود. این شیرینی و شکلات ها اغلب فاسد هستند. بر اساس آمار فدراسیون ملی فروشگاه های ایالات متحده، «در سال ۲۰۱۰ م بیش از ۷۲ درصد از آمریکاییان در روز هالووین به دیگران شکلات داده اند».

البته در این آمار هیچ اشاره ای به میزان شکلات های فاسد، نشده است. گفتنی است، شیرینی روز هالووین از سه رنگ زرد، نارنجی و سفید تشکیل شده است. شیطان پرستان این سه رنگ را رنگ های شیطانی می نامند.

۲٫ کوبیدن در منازل برای گرفتن هدیه:

در این شب، افراد مزاحم، ضمن کوبیدن در خانه های مردم، شروع به جیغ و داد زدن می کنند. آنها از صاحب خانه می خواهند که برایشان هدیه ای بیاورد. در صورتی که صاحب خانه به آنها هدیه دهد، به سراغ خانه بعدی می روند، در غیر این صورت، بلایی سرش می آورند که از این کارش به شدت پشیمان شود.

۳٫ کدو و شلغم های کنده کاری شده:

آمریکایی ها در این به اصطلاح شب ارواح، کدو ها را به شکل صورتک هایی ترسناک برش می دهند. آنها این کار را به تقلید از قوم «سلت» انجام می دهند. سلتی ها، شلغم های بزرگ را از درون خالی می کردند و به اشکال وحشتناکی در می آوردند و پشت پنجره ها قرار می دادند تا ارواح از خانه آنها دور شوند. البته اروپایی ها به جای کدو از شلغم استفاده می کنند.

اما آن چه باعث گسترش روزافزون این مراسم شده، تبلیغات رسانه های صهیونیستی و حامی صهیونیست، برای این جشن است. یکی از نتایج این تبلیغات این است که حدود ۴۰ درصد از مردم آمریکا در روز هالووین، لباس های ویژه این روز را [که به شکل شیطان، غول و چیزهای غیرعادی است] می پوشند و ۱۲ درصد از آمریکاییان، لباس های هالووین را بر تن حیوانات خانگی خود نیز می پوشانند. با این وجود در این رسانه ها هیچ اشاره‌ای به این که هالووین یک مراسم شیطان پرستی است، نمی شود، بلکه از آن به عنوان یک جشن معمولی که در بین کودکان و بزرگسالان محبوبیت زیادی دارد یاد می شود. اما هر انسان منصفی با کمی دقت در می یابد که اسکلت، ماسک دراکولا، زخم مصنوعی روی صورت، ماسک های گربه و سگ و خفاش، کدو و شلغم نورانی و …، فقط یک جشن معمولی برای تفریح و سرگرمی نیست.

البته این کار رسانه های غربی از دید مسیحیان پنهان نمانده و اعتراض آنها را در پی داشته است. به عنوان نمونه، یک سایت مسیحی با تأکید بر این که «در پس پرده [هالووین] قدرت شیطان است که تقویت می شود»، می نویسد: «هنگامی که مسیحیت رواج یافت؛ دشمنان کلیسا با تحقیر و آزار مسیحیان در شب هالووین؛ شیطان را می ستودند. پرستندگان شیطان، در برابر خانه های خود، جمجمه و صلیب قرار می دادند و در قرون گذشته بر دیوارهای کلیسا، صلیب های زشت، کشیده و مسیحیان را مسخره می کردند». با این اوصاف باید گفت: شیطان پرستان قدیمی در طی سالیان دراز، بدون این که از منشأ شیطانی هالووین حرفی بزنند این مراسم را انجام می دادند، اما شیطان پرستان جدید از این که مردم به شیطانی بودن این جشن پی ببرند، ابایی ندارند.

شیطان پرستان جدید، حتی تاریخ مرگ «آنتوان لاوی» را دو روز پس از مرگش؛ یعنی در روز هالووین اعلام کردند تا به مردم بفهمانند که این یک جشن شیطانی است. اعلام خبر مرگ لاوی در روز هالووین به حدی تأثیرگذار بوده که بسیاری به اشتباه می گویند: «روز مرگ لاوی با نام هالووین در آمریکا شناخته می شود». شایان ذکر است که در آمریکا خیلی کم از اسم هالووین استفاده می شود و بیشتر با اسم اصلی اش که «شب شیطان» است، خوانده می شود.[۱۹۰]

کتاب های فرقه شیطان پرستی

فرقه شیطان پرستی، کتاب ها و تألیفاتی دارد که نوعا بنیان گذاران آن، آنها را نوشته اند که در ادامه توضیح داده می شود:

۱٫ «کتاب قانون»:

این کتاب نوشته آلیستر کرولی، چهره شیطان پرستی قرن بیستم میلادی است. کرولی در سفر به مصر که در سال ۱۹۰۴ م و همراه همسرش «رز» صورت گرفت، مدعی شد فرشته ای به نام «آیواز» با او صحبت کرده و دستوراتی را به وی الهام نموده است. او این دستورات را به عنوان یک کتاب تدوین نمود و نام آن را «کتاب قانون» نهاد و خود را پیامبر این الهامات دانست. وی این دستورات را مبنای تشکیل فرقه‌ای به نام «تلما(Thelema) » قرار داد[۱۹۱]. او این کتاب را در سه فصل تنظیم نمود، که هر فصل آن را در یک روز و در عرض یک ساعت نوشت. در بند ۴۰ از فصل اول «کتاب قانون» آمده است: «هر چه می خواهی انجام بده، این تمام قانون است (Do what thou wilt shall be the whole of the Law)». این مطلب به عنوان شعار محوری فرقه تلما قرار گرفت. این شعار، اولین بار در قرن ۱۶ میلادی، توسط نویسنده اومانیست فرانسوی؛ «فرانکیس رابلیس» مطرح شده بود و در قرن هجدهم، گروه انجمن آتش جهنم نیز آن را به عنوان شعار اصلی گروه خود قرار دادند. این شعار شیطانی، توجیه گر بسیاری از اباحی گری ها و انحرافات اخلاقی در فرقه تلما و گروه های شیطان گرای بعدی گردید.[۱۹۲]

۲٫ «کتاب مقدس فرقه تلما»:

آلیستر کرولی در سال ۱۹۰۷ م «کتاب مقدس فرقه تلما» را تدوین نمود.[۱۹۳]

۳٫ «کتاب ها و مقالات دیگر کرولی»:

کرولی کتاب ها و مقالات زیادی به رشته تحریر درآورده است. از مهم‌ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود: هشت سخنرانی درباره یوگا، کتاب دروغ ها، اعترافات آلیستر کرولی (خود زیستنامه کرولی)، فرزند ماه، ۷۷۷ و دیگر نوشته های کابالیستی[۱۹۴].

۴٫ «انجیل شیطانی»:

کتاب «انجیل شیطانی» که متن مقدس آیین شیطان پرستی جدید است، توسط آنتوان لاوی نوشته شده و شامل مجموعه ای از مقالات، مشاهدات، آیین های شیطانی و ایده های منحصر به فرد در باب مسلک شیطان پرستی است. این کتاب که دارای عبارات عبری، یونانی و انگلیسی است، چهار بخش دارد که هر کدام از بخش ها به نام یکی از شیاطین چهارگانه؛ یعنی شیطان، لوسیفر، بلیل و لویتان نام گذاری شده است:

بخش شیطان (Satan)، شیطان پرستی را معرفی کرده است؛

بخش لوسیفر (Lucifer) به روشنگری درباره عقاید و نظرات شیطان پرستان پرداخته است؛ (در این بخش درباره روابط جنسی مطالبی آمده است)،

بخش بلیل (Belial)، شامل تمرینات آیین پرستش شیطان و جادوگری است؛

و بخش لویتان (Leviathan)، شامل متونی برای استفاده در مناسک پرستش شیطان است.[۱۹۵]

سیر مطالب این کتاب، به گونه ای تنظیم شده است که خواننده به این نتیجه برسد که شیطان پرستی تنها گزینه منطقی برای آدمی است. لاوی این عقیده را چنان با قوت مطرح می کند که اگر کسی شیطان پرستی را در پیش نگیرد، یقیناً مشکل روانی یا فکری دارد.[۱۹۶]

۵٫ «نیایش های شیطانی»:

این کتاب که توسط آنتوان لاوی نوشته شده، به صورت تفصیلی، انواع آئین های فرقه سیتنیسم را در ۹ فصل تشریح نموده و از نظر درجه اهمیت و کاربرد در این فرقه بعد از کتاب «انجیل شیطانی» در جایگاه دوم قرار دارد؛ چرا که در بسیاری از مراسم ها باید قسمتی از متون این کتاب توسط کشیش کلیسای شیطان و حاضران قرائت شود.

۶٫ «جادوی شیطانی»:

این کتاب در ابتدا با عنوان «ساحره تمام عیار یا وقتی پاکدامنی شکست می خورد چه کنیم» منتشر شد، ولی بعد از بازنشر آن درسال ۱۹۸۳ م نام کتاب به «جادوی شیطانی» تغییر کرد. مباحث این کتاب شامل برخی تعلیمات جادوگری است که برخی از آنها را آنتوان لاوی در اوایل دهه ۶۰ میلادی به شاگردانش تحت عنوان «هنر سیاه» می آموخت.

۷٫ «دفتر یادداشت شیطان»:

این کتاب شامل ۴۱ مقاله از نوشته های آنتوان لاوی پیرامون موضوعات مختلف می باشد.

۸٫ «گفت وگو های شیطان»:

این کتاب آخرین کتابی بود که آنتوان لاوی چند روز قبل از مرگش توانست آن را تدوین نماید. این کتاب شامل ۶۱ مورد از نوشته های پراکنده او است که یک سال پس از مرگش منتشر شد. دیباچه این کتاب توسط مرلین منسون (خواننده مشهور متال) نوشته شده است. [۱۹۷]

۹٫ «کتاب مقدس شیطانی» (The Satanic Scriptures):

کتاب مقدس شیطانی، نوشته پیتر گیلمور (Peter H. Gilmore)؛ کشیش اعظم کلیسای شیطان است که در سال ۲۰۰۷ م، منتشر شد.[۱۹۸]

فیلم های فرقه شیطان پرستی

صنعت فیلم و سینما یکی از ابزارهای بسیار مهم و تأثیرگذار بر فکر و روح بشر است. رسانه های سمعی و بصری از زمان پیدایش، بیشترین تأثیر را، هم در جهت مثبت و رساندن پیام های انسانی و اخلاقی و هم در جهت منفی و رواج ضد ارزش ها و تخریب بنیادهای اخلاقی جامعه داشته اند.

جریان شیطان پرستی جدید نیز از ابتدا با استفاده از این ابزار تأثیرگذار، سعی در معرفی، ترویج و گسترش شیطان پرستی در جهان نموده است. جالب آن است که حتی بعضی از سران شیطان پرستی در این عرصه حضور مستقیم دارند؛ به عنوان نمونه «آنتوان لاوی»؛ مؤسس شیطان پرستی لاوایی، در دو فیلم سینمایی با عنوان «نیایش برادر شیطانی من (۱۹۶۹ م)» و «باران شیطان (۱۹۷۵ م)»، ایفای نقش نموده است و در فیلم هایی؛ مانند اتومبیل (۱۹۷۷ م)، دکتر دراکولا (۱۹۷۸ م) و چارلز منسون سوپر استار (۱۹۸۹ م)، به عنوان مشاور فنی و پژوهشی فعالیت داشته است.[۱۹۹]

یکی از زمینه های به تصویر کشاندن شیطان در رسانه های غربی و به ویژه هالیوود[۲۰۰] را باید در قرائت های جدید از کتاب مقدس و به ویژه بخش استعاری و غامض مکاشفات یوحنا جست و جو کرد، آن جا که می گوید: «… سپس فرشته ای را دیدم که از آسمان پایین آمد… او اژدها (شیطان) را گرفت و به زنجیر کشید و برای مدت هزار سال به چاه بی انتها افکند… پس از پایان آن هزار سال، شیطان از زندان آزاد خواهد شد…».[۲۰۱]

همین موضوع مورد توجه اربابان رسانه ای قرار گرفت و در پایان هزاره دوم و اوایل هزاره سوم محصولات فراوانی وارد بازار رسانه ای و به ویژه سینمایی شد. آثاری؛ همچون: بچه رزماری، طالع نحس ۱ و ۲ و ۳ و ۴ (The OMEN)، جن گیر، کنستانتین (Constantin)، پایان روزها، دروازه نهم (The Ninth Gate)، درخشش (The Shining)، استیگماتا (Stigmata)، وکیل مدافع شیطان (The Devil’s Advocate) و حتی فیلمی؛ همچون «ون هلسینگ» و یا «دراکولا ساخته برام استوکر» از این قبیل هستند.[۲۰۲]

در موج جدیدی از آثار هالیوودی، شیطان دیگر به عنوان موجود پلید و منفور معرفی نمی شود. رومن پولانسکی؛ کارگردان صهیونیستی، که در سال ۱۹۶۸ م در فیلم «بچه رزماری»، شیطان را قدرتمند، مخوف و منفی تصویر می کرد، در سال ۱۹۹۹ م به «دروازه نهم» که می رسد، پرستش بی چون و چرا و محض شیطان را دلپذیر می کند. در فیلم دروازده نهم، دیگر درگیری خیر و شر وجود ندارد، بلکه مسئله، سبقت به سوی شیطان است، آن گونه که مخاطب، آرزو می کند به جای قهرمان فیلم به قدرت مطلق و رازگونه شیطان ملحق شود.

علاوه بر این، نمادهای شیطان پرستی؛ همچون ستاره پنج پر در فیلم «رمز داوینچی» به نمادهایی مثبت تبدیل می شوند و علامت ۶۶۶ که پیش تر نماد و نشانه شیطان دانسته می شد، به یک نماد هندسی مقدس تعبیر می شود. فراماسونری با همه پلیدی هایش، در فیلم «ثروت ملی» به عنوان میراث دار گنج عظیم و تاریخی کل بشر معرفی می شود[۲۰۳] و جادوگران که چهره ای کریه داشتند و همواره در سایه شیطان می زیسته اند، امروزه به قهرمانان نوجوانان ما، در آثاری؛ همچون «هری پاتر» و «ارباب حلقه ها» بدل می گردند. [۲۰۴]

از آثار جدید فیلم های شیطان پرستی می توان به «جادوگر شهر بلر»، «جادوگر جوان» و … اشاره نمود که با القای عقاید شیطان پرستی، می کوشند زمینه های دین ستیزی و دین گریزی را فراهم نمایند. [۲۰۵]

برخی از نکاتی که فیلم های شیطانی در صدد القای آن هستند، عبارتند از:

۱٫ قدرت مندی شیطان و شکست ناپذیری او که شامل: (فیلم طالع نحس، وکیل مدافع شیطان، کنستانتین، دروازه نهم و…) می شود.

۲٫ کوبیدن و انکار دین، خدا و نهادهای مذهبی و مغلوب شدن نیروهای متدین: (فیلم طالع نحس، وکیل مدافع شیطان و…).

۳٫ نفی آموزه های دینی و این تصور؛ که خدا (مسیح)، هادی، محافظ و کمک کار بندگان و متدینان است: (فیلم ۲۱ گرم و…).

۴٫ عدم امکان مقابله انسان با شیطان و لزوم تسلیم در برابر او: ( فیلم درخشش و…).

۵٫ لزوم عصیان و دامن زدن به زشتی های مختلف؛ مثل شراب خواری و روابط نامشروع: ( فیلم استیگماتا و…).[۲۰۶]

نکته مهم در ساخت این فیلم ها، رهبری صهیونیست ها و کابالیست ها است. در راستای ترویج اهداف کابالایی در جهان، سازمانی به عنوان مرکز آموزش کابالا، تأسیس شده است. رهبر این سازمان که امروزه در عمل بر هالیوود حکومت می کند، یک یهودی ۷۵ ساله به نام «فیلیپ برگ» است. او که کمتر در محافل ظاهر می شود، دفتر کار خود را در حومه لس آنجلس نزدیکی هالیوود برگزیده است. دفاتر این سازمان، از توکیو تا لندن و بوینوس آیرس، گسترده است و به چهل واحد در سراسر جهان می رسد. رهبر صهیونیستی این سازمان با جلب هنرپیشه ها و ستاره های هالیوود و مشاهیر هنر غرب، به شهرت و ثروت فراوان دست یافته است و از این رهگذر به اقدامات گسترده ای در راستای تبلیغ عرفان کابالایی دست زده است. الیزابت تیلور، دایان کینتون، پاریس هیلتون، ارنس بورگنایین، ریچارد دریفوس، پل نیومن، کرگ داگلاس، داستین هافمن، رابرد ردفورد، چارلز برانسون، از هنرپیشه هایی هستند که با تلاش این سازمان یهودی و به منظور جذب افراد جدید به عضویت این سازمان در آمده اند. همچنین خواننده و هنر پیشه فاسد غربی، مدونا نیز به عضویت این سازمان در آمده است. از ورزشکاران نیز چهره های جهانی؛ مانند دیوید بکهام و همسرش به عضویت این سازمان درآمدند تا در جذب افراد و اهداف پنهانی سازمان شریک باشند!.[۲۰۷]

منبع:اسلام پدیا


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً