مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این وبلاگ با مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی قصد آگاه سازی و تعجیل در فرج
منجی موعود(عج) دارد.قطعا نظرات،انتقادات و پیشنهادات شما راهگشای ماست.
آخرین نظرات
  • ۲ خرداد ۹۴، ۱۹:۰۷ - █▄█ █ █▀█ ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ ) █▄█ █ █▀█
    خیلی زیبا بود

۵ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است


جنازه پسر شهیدش را که آوردند،جز 3،4 کیلو استخوان چیزی نبود.

پدر سرش را بالا گرفت و گفت:

حاج خانوم،غصه نخوری ها،دقیقا هم وزن وقتی که خدا بهمون هدیه دادش....

 

 

 

با تشکر از علیرضا ویسی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۰

بسم الله الرحمن الرحیم

5565654


می بیتی...نگاهشان به ماست.

در راهی که شهدا رفته اند،چه کرده ایم؟

اگر مایه افتخارشان نیستیم،مایه سرافکندگی و ناراحتی آنها نشویم...

آیا ما هم خود را فدای امام زمان(عج)و خداوند می کنیم؟

تمام عمرمان وقف دل صاحب زمان(عج)


عکس از مریدان علی(ع)


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۴

وصیتنامه ی شهید حسین خرازی

4424234

بسم رب الصدیقین

خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:

- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

- اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.

- اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟

- در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.

- هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

- سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تأناثثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.

- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.

- مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.

- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.

- همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.

- من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.

وصیتنامه اول:

... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.

وصیت نامه دوم :

استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس. و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی [ره] تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم ... می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.

و السلام

حسین خرازی -

1/10/1365

منبع:تبیان

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۰

زندگینامه و وصیتنامه شهدا برای تلنگر زدن خوب هستند.(لزوم استفاده از شهدا برای تلنگر)

سخنرانی دکتر بانکی،شهریور 92،توانمندسازی افسران جوان جنگ نرم،اصفهان

برای همین همواره وصیتنامه ها و زندگینامه های شهدا مد نظرم بوده اند.این اولین آنهاست.

فروتنی شهید زین الدین

رفتم دستشویی ، دیدم آفتابه ها خالیه تا رودخونه ی هور فاصله ی زیادی بود
نزدیک تر هم آب پیدا نمی شد
زورم می یومد این همه راه برم برا پر کردن آفتابه

به اطرافم نگاه کردم ، یه بسیجی رو دیدم

بهش گفتم: دستت درد نکنه ، میری این آفتابه رو آب کنی؟

بدون هیچ حرفی قبول کرد و رفت آب بیاره

وقتی برگشت دیدم آب کثیف آورده

گفتم: برادر جون ! اگه صد متر بالاتر آب می کردی ، تمیزتر بودا

دوباره آفتابه رو برداشت و رفت آب تمیز آورد
... بعدها اون بسیجی رو دیدم وقتی شناختمش شرمنده شدم آخه اون بسیجی مهدی زین الدین بو
فرمانده ی لشکرمون...

روایتی از زندگی سردار شهید مهدی زین الدین

منبع:به نقل از وبلاگ مریدان علی(ع)از کتاب آقا مهدی ، صفحه ۹۹

786545

برای خواندن زندگینامه و وصیتنامه این شهید عزیز بر ادامه مطلب کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۴۲

شهید چمران،

خودتان این گزیده از وصیت این شهید عزیز را بخوانید و ایشان را بیشتر بشناسید...

شهید چمران


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۲۸

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً