مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این وبلاگ با مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی قصد آگاه سازی و تعجیل در فرج
منجی موعود(عج) دارد.قطعا نظرات،انتقادات و پیشنهادات شما راهگشای ماست.
آخرین نظرات
  • ۲ خرداد ۹۴، ۱۹:۰۷ - █▄█ █ █▀█ ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ ) █▄█ █ █▀█
    خیلی زیبا بود

هر انسان دیندار و خداباوری پیش از هر چیز باید پاسخ این سوال را با تمام وجود بیاموزد مبنی بر این که چرا باید به وجود خدا اعتقاد داشته باشیم.
پاسخ این سوال و بحث اثبات خداوند متعال، یکی از موضوعاتی است که قرنهاست ذهن و جان بسیاری از انسان ها را مشغول به خود کرده.
برای بشر همواره بحث از وجود خدا از اهمیت بالایی برخوردار بوده است چرا که زندگی بی خدا و زندگی با خدا دو زندگی متفاوت است. بدون ایمان به خدا، بشر «تنها» می شود و خود باید با مشکلات دست و پنجه نرم کند  و رنج بکشد اما با ایمان به خدا او همواره همراهی برای خود در مشکلات و سختی ها دارد و اخلاق و عمل به اخلاق برایش با معنی است ،و نهایتا به آرامش خواهد رسید بنابراین بحث از وجود یا عدم خدا از مباحث اساسی است. در دین اسلام توحید به عنوان سر فصل اصول دیگر دین شمرده می شود و پس از اثبات توحید است که نبوت،امامت،عدل و معاد اثبات می گردد.
حال به طور کلی از دیدگاه ادیان ابراهیمی چه پاسخی برای این سوال وجود دارد و چرا باید به خدا معتقد باشیم؟

در مسئله ایمان دو نظریه وجود دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

اول) اینکه ایمان باید زائیده تعقل و تفکر باشد و از روی احساسات نمیشود ایمان آورد بسیاری از آیات قرآن نیز موید همین مسئله هستند که ایمان باید بر اساس تفکر و تعقل باشد در مورد پیامبر ما و برخی پیامبران دیگر آمده است که وقتی مردم را دعوت می‏کردند، مردم می‏گفتند: ما حرف شمای پیامبر را قبول نمی‏کنیم. چون روش پدران ما به گونة ‌دیگری بوده است و ما هم همان روش را در پیش می‏گیریم: «إنَّا وَجَدنَا آباءَنَا عَلَی اُمَّة و إِنَّا عَلَی آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ»(1) «اثر» یعنی ردّ پا، یعنی ما پایمان را همان جایی که ردّ پای پدرانمان است می‏گذاریم و درست همان راه را می‏رویم. قرآن می‏فرماید حتی اگر پدرانشان بی‏شعور هم بودند و فهم نداشتند، اینها باید تبعیت کنند؟ «أَوَلَوْ کانَ آبَاؤُهُمْ لایعْقِلُونَ شَیئاً»(2)

 در جای دیگر  می فرماید فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدئهم الله(3)


بشارت بده بندگانم کسانی که حرفها و اقوال مختلف را می شنوند و سپس بهترین را انتخاب می کنند ایشان همانهایی اند که خدا هدایتشان نموده است

دوم) نظریه پردازان این نظریه معتقدند« برای ایمان آوردن چشم ها را باید بست»(4){یعنی ریز بینی های عقلی را کنار گذاشت} این نظریه در عالم مسیحیت نظریه  معروفی است بدین معنا که برای ایمان به خدا نیازی به دقتهای عقلی نیست باید خود را همه وجود خود را به امر متعالی سپرد .

ترتولیان از مسیحیان نخستین میپرسید: " آتن را با اورشلیم چه کار؟1 ( مقصود وی از" آتن" فلسفه یونان بود و از " اورشلیم" ایمان دینی و کلیسای مسیحی)(5) پاسکال نوشت:« دل دلایل خاص خود را دارد که عقل آن دلایل را نمیشناسد»(6)

2.با توجه به این مقدمه جواب سوال چرا به خدا ایمان داریم بر اساس این 2 نگرش متفاوت می شود بنابر نظریه اول طبیعتا به دنبال دلایل عقلی خواهیم رفت تا پشتوانه ایمان ما شوند و در صورت دوم از راه حل هایی به سبک کلیسا و از راه عاشق خدا شدن و سپردن خود به او به خدا ایمان میاوریم .

در این نوشتار بنای ما بر نظریه اول است البته گریز هایی هم به روش دوم می زنیم اما بنای ما بر دلایل عقلی و دقیق برای اثبات وجود خدا است



برای اثبات وجود خدا می توان از 2 روش کمک گرفت


روش استدلال نظری: در این روش با براهین عقلی در صدد اثبات وجود خدا هستیم

روش استدلال عملی: در این شیوه برهان های خاص کتب کلامی و فلسفی آورده نمی شود بلکه از طریق برشمردن ثمرات عملی اعتقاد به خدا نظیر آرامش فرد و جامعه به دنبال اثبات خدا هستیم

روش استدلالات نظری

در کتب کلامی بیش از 8 مورد از راههای استدلالات نظری شمرده شده است(7)که در اینجا 4 مورد از آنها مطرح می شود :

استدلال اول)برهان نظم

یکی از ساده ترین و سنتی ترین براهین اثبات خدا برهان نظم است که در آن به این نکات تاکید می شود :

1..هیچ نظمی بدون ناظم (بوجود آورنده نظم) نیست.

2. در سرتاسر جهان ما یک نظم کلی مشاهده می کنیم خورشید هر روز طلوع می کند، گیاهان هر یک میوه مخصوص خود را ثمره می دهند، دانه انگور درخت انگور شده و درخت انگور ،انگور ثمره می دهد نه میوه دیگر در قرآن آیات بی شماری به این نظم اشاره کرده است به عنوان مثال آیات ابتدایی سوره نحل که درآن از خلقت انسان گرفته تا حیوانات و باران و رشد نباتات را مظاهر نظم و تدبیر الهی می داند

.3.نکته آخر اینکه این نظم قطعا خود به خودی نیست یعنی محال است که همه این نظم های شگفت انگیز خودساخته و هر موجودی خود این حرکت را اداره کند پس از رد این فرض یک نکته می ماند و آن اینکه این نظم ساخته یک ناظمی باشد و آن خداست

اشکالاتی از طرف هیوم به این برهان شد که به تعبیر برخی علما کمر برهان نظم را شکست اما شهید مطهری و علامه طباطبائی جواب مبسوط و قانع کننده ای به اشکالات هیوم داده اند(8)

استدلال دوم )حس مذهبی

بسیاری از اندیشمندان و روان شناسان همچون ویلیام جیمز روان شناس معروف آمریکایی معتقدند

1.در درون ما یک احساسی وجود دارد به نام حس مذهبی یا عاطفه دینی و همواره گرایش به اتکا به یک موجود بالاتر را داریم این حس در مواقع اضطرار و درماندگی نمود می کند

در قرآن هم اشاره به این حس شده است : «و اذا مَسَّ الانسان الضُرُّ دعانا لِجَنبه أوقاعِداً اَوقائماً فلمّا کشفنا عنه ضُرَّه مرَّ کَأن لم یدعُنا إلی ضُرٍ مَسَّه، کذلک زُیّنَ للمسرفین ما کانوا یعملون »(9)

و هرگاه آدمی به رنج و زیانی در افتد همان لحظه بهر حالت باشد از نشسته و خفته و ایستاده، فوراً ما را به دعا می‌خواند. آنگاه که رنج و زیانش برطرف شود باز بحال غفلت و غرور چنان باز می‌گردد که گوئی هیچ ما را برای دفع ضرر و رنج خود نخوانده،‌همین کفران و غفلت است که اعمال زشت تبه‌کاران را در نظرشان زیبا نموده است.

2. نکته بعد اینکه همه احساساتی که در درون ما است یک ما به ازایی در خارج دارد اگر ما در درون خود گرسنه می شویم در بیرون برایش غذا است اگر تشنه می شویم در بیرون برایش آب است اگر نیاز جنسی داریم در بیرون برایش ازدواج مطرح است حال یکی از احساسات ما حس مذهبی یا خداگرایی است که به تعبیر متکلمین مسلمان جزء گرایشهای فطری انسان است بنابراین در بیرون هم قطعا باید ما به ازای این حس مذهبی ، یعنی موجود برتر (خدا) باشد تا گرایش مذهبی ما به سمت او باشد

بنابراین خدا وجود دارد

استدلال سوم)برهان علیت

1.در این برهان 2 تقسیم بندی برای موجودات  وجود دارد :

اول ) تقسیم به علتها و معلولها

دوم)تقسیم به موجودات نیازمند (ممکنات) و موجود بی نیاز (واجب)

2. همه موجودات نیازمند باید در نهایت به یک علتی برسند و محال است که بی علت باشند یا اینکه اساسا به یک علت نرسند

مثال ساده ای در اینجا وجود دارد فرض کنید صد نفر گدا که مطمئنیم در جیب هیچ یک پولی نیست یکجا جمع می شوند پس از چند دقیقه از جیب گدای شماره صد یک اسکناس 5000 هزار تومانی بیرون می کشیم و از او می پرسیم از چه کسی گرفتی (چون مطمئنیم خود هیچ ندارد ) می گوید از گدای شماره نود ونه  بعد از نود و نهمی می پرسیم از چه کسی گرفتی می گوید از نود و هشتمی  از نود وهشتمی می پرسیم می گوید از نود و هفتمی همین طور می پرسیم تا به اولی می رسیم؛ او که از خود چیزی نداشته پس حتما کسی از بیرون به او و او به بقیه این اسکناس را داده است

در کل هستی ما با سلسله علتها مواجهیم اینها باید به یک علت اولیه ای برگردند و الا محال است خود بخود ساخته شده باشند و آن علت اولیه خداست که علت همه علتهاست (علت العلل)

این برهان در عین پیچیدگی های خاص خود معروفترین برهان در مباحث کلامی و فلسفی است

استدلال چهارم)برهان حدوث و تغیر

این برهان می گوید عالم و جهان هستی متغیر است یعنی مدام در حال تغییر و تحول است حرکت شب و روز ، رشد گیاهان ، رشد کودکان ، پیر شدن کودکان دیروز، همه اینها دلالت بر تغییر جهان دارند از این سخن که تغییر و تحول در این جهان وجود دارد می توان نتیجه گرفت که کسی یا چیزی باید این دگرگونی ها را هدایت کند که خودش متغیر نباشد چون اگر خود متغیر باشد باید کسی او را تغییر دهد و مانند مثال گداها در نهایت باید به یک موجودی  بیرون از این مجموعه متغیر رسید  که خود تغییر و تحول نداشته باشد و ثابت باشد بنابراین امکان ندارد تغییر خود به خود در مجموعه باشد و آن موجودی که بیرون از این مجموعه متغیرها است و خود لایتغیر است خداست



روش استدلال عملی

تا اینجا برخی براهین نظری که در کتب فلسفی و کلامی بوده مطرح شد اما یک روش دیگری برای اثبات وجود خدا وجود دارد که  من به آن استدلال عملی می گویم که اساسا کاری با این پیچیدگی های فلسفی و کلامی ندارد در این روش از متن زندگی برای اثبات خدا استفاده می شود

در روایات زیادی از این روش سخن گفته شده است

امام على علیه السلام را ببینید:

عرفت الله بفسخ العزائم و حل العقود  و نقض الهمم

یعنى خدا را با فسخ  (شکستن)تصمیم ها، و به هم خوردن نیات و باز شدن گره اراده ها شناختم(10)

 این یعنی دقیقا همین شیوه عملی که در آن به دنبال استدلالات پیچیده نیستیم و البته روش استدلالات نظری را هم نفی نمی کند بلکه افقی جدیدی در بحث خداشناسی باز می کند که خدا را در اتفاقات و مسائل زندگی می توان یافت ؛ در شکسته شدن اراده های مغرور و باز شدن گره های کور زندگی که مشخص است دستی فرا زمینی در آن دخیلی است .

محمد عبده مصرى، در پاورقى هایش بر نهج البلاغه مى گوید: اگر قدرتى مافوق انسان نبود بشر هر چه اراده کرده بود انجام مى داد، اینکه از تصمیمش منصرف مى شود، دلیل این است که مسخر قدرتى برتر مى باشد...

اما در همین رابطه می توان به نظریه ویلیام جیمز اشاره کرد که  به نوعی دیگر  به اثبات عملی خدا می پردازد

او از راه بر شمردن ثمرات اعتقادبه خدا همچون آرامش و تامین بهداشت روانی فرد و جامعه  به اثبات خدا می پردازد .در این شیوه اینطور عمل می شود که ببینیم چه ثمراتی بر اعتقاد و ایمان به خدا و چه ثمراتی بر بی ایمانی به خدا وجود دارد ؛

بر بی خدایی حس تنهایی ، اضطراب و دیگر آفات وجود دارد اما در خداگرایی ،آرامش واطمینان به موجود برتر و نهایتا تضمین بهداشت روانی فرد مترتب است و قطعا هر انسان عاقلی خداگرایی را انتخاب می کند تا به آرامش و امنیت ورانی برسد

به این شیوه ، شیوه عملگرایی (pragmatism) می گویند (11)

دراین نوع استدلال که می توان آن را  ذیل استدلالات عملی برای اثبات خدا دانست هم نگاهی فلسفی به ماجرای اثبات خدا نمی شود بلکه با نگاهی روانشناسانه به اثبات خدا می پردازیم

 
...
منابع

1.زخرف/ 22

2.بقره/ 170

3. زمر/18

4. عقل و اعتقاد دینی، ترجمه  احمد نراقی و ابراهیم سلطانی،ص 70

5.ترتولیان(290 تا 160)

6. بزرگان فلسفه .توماس ترجمه بدره ای ص 437

7.بدایه المعارف آیت الله خرازی

8.مراجعه شود به اصول فلسفه و روش رئالیسم و جلد چهارم مجموعه آثار استاد مطهری

9. در سوره ی یونس،‌ آیه ی 12

10. [ نهج البلاغه فیض از کلام 242 ص 1196. ]

11.دین و روان اثر ویلیام جیمز
منبع:stepsinislam.mihanblog.com

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً