مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این وبلاگ با مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی قصد آگاه سازی و تعجیل در فرج
منجی موعود(عج) دارد.قطعا نظرات،انتقادات و پیشنهادات شما راهگشای ماست.
آخرین نظرات
  • ۲ خرداد ۹۴، ۱۹:۰۷ - █▄█ █ █▀█ ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ ) █▄█ █ █▀█
    خیلی زیبا بود

در این مقاله نسبتا بلند به طور مناسبی به عوامل فقر و توزیع درآمد و ضریب های آن و  فقر در ایران اشاره میشود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 مقدمه

فقر یا تهیدستی به معنای وضعیتی است که فرد فاقد میزان معینی دارایی‌های مادی یا پول است. فقر مطلق اشاره دارد به اینکه فرد به نیازهای ابتدایی زندگی دسترسی نداشته باشد، یعنی چیزهایی نظیر آب پاکیزه، تغذیه، خدمات بهداشتی، آموزش، پوشاک و سرپناه. امروزه تخمین زده می‌شود که حدود ۱٫۷ میلیارد نفر در جهان در فقر مطلق زندگی می‌کنند. فقر نسبی اشاره دارد به نداشتن سطحی معمول یا اجتماعاً پذیرفته از منابع یا درآمد در مقایسه با سایر افراد آن جامعه یا کشور. در اغلب زمان‌های تاریخ، از آنجا که شیوه‌های سنتی تولید برای تامین استانداردهای یک زندگی راحت برای همه جمعیت کافی نبودند فقر غالباً اجتناب‌ناپذیر در نظر گرفته می‌شد.

سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار می‌رود.

سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق می‌کند. سطح زندگی مستقیماً به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است

قبل از انقلاب صنعتی فقر بخاطر اقتصاد ضعیف غیر قابل اجتناب بود. در دو تا از بزرگترین شهرهای غرب اروپا به نام Antwerp و Lyons تا سال ۱۶۰۰ سه چهارم کل جمعیت به حدی فقیر بودند که حتی نمی‌توانستند مالیات بدهند.

در قرن ۱۸ در انگلستان نیمی از جمعیت حداقل گاهی اوقات برای امرار معاش به خیریه وابسته بودند. در تاریخ معاصر کمبودغذا بطور قابل توجهی کاهش یافته است که آن را مدیون پیشرفت‌های تکنولوژی د بخش کشاورزی هستیم. تکنولوژی‌هایی مانند بکارگیری کودهای نیتروژنه، آفت کش‌ها و روش‌های جدید آبیاری که باعث افزایش تولید بخش کشاورزی شده‌اند. تولید بالای محصول در بعضی از مناطق مانند کشور چین باعث شده است کالاهایی که زمانی کالای لوکس وگران قیمت محسوب می‌شدند مانند خودرو و کامپیوتر الان ارزان تر در دسترس مردم قرار گیرند در نتیجه قابل دسترس برای مردمی با استطاعت مالی کمتر شده است. افزایش هزینه‌های زندگی جاری باعث شده است مردم فقیر کمتر استطاعت خرید اجناس را داشته باشند. افراد فقیر سهم بیشتری از پول خود را صرف خرید مواد غذایی می‌کنند در نتیحه افراد فقیر وآنهایی که در آستانه فقر هستند بطور بخصوص در برابر افزایش قیمت غذا آسیب پذیر هستند.

مواردی تولید و تأمین غذا را تهدید می‌کند از جمله خشکسالی، بحران قحطی آب و همچنین کشت مکرر بر روی زمین باعث کاهش حاصل خیزی آن و کاهش راندمان تولید محصول می‌شود. تقریباً ۴۰ درصد زمین‌های کشاورزی بطور جدی فرسایش یافته‌اند. در آفریقا اگر فرسایش خاک با همین سرعت پیش برود تا سال ۲۰۲۵ فقط می‌تواند غذای مورد نیاز ۲۵ درصد جمعیتش را تامین کند.

مراقبت‌های بهداشتی برای فقرا بطور گسترده در دسترس نیست. مهاجرت کارکنان بخش بهداشت و درمان از کشورهای فقیر صدمه جبران ناپذیری دارد بطور مثال تخمین زده می‌شود ۱۰۰۰۰۰ پرستار فلیپینی در بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۶ مهاجرت کرده باشند و تعداد دکترهای اتیوپیایی در ایالت شیکاگو آمریکا بیش از خود کشور اتیوپی است این باعث صدمه بیشتر به فقرا و حتی افزایش فقر در آن کشورها می‌شود.

همچنین جمعیت بالا و عدم کنترل سرعت رشد جمعیت می‌تواند از عوامل موثر در رشد فقر در یک کشور باشد.

فقر در کشور های در حال توسعه و توسعه یافته
نکته‌ای که در اینجا مدنظراست، تفاوت بین فقر در کشورهای توسعه یافته و در کشورهای درحال توسعه است. در کشورهای توسعه یافته معمولا فقیر فردی است که از نظر جسمی، ذهنی و روحی کاملاً سالم باشد. طبق گزارشی که در سال 1992 در مطبوعات خارجی و داخلی منعکس شده است، 25 درصد مردم نیویورک زیر خط فقر قرار دارند، زیرا از درآمد سالانه‌ کمتر از 6652 دلار برخوردارند و در نتیجه به عنوان فقیر اعلام شده‌اند یا به گزارش منابع خبری در آغازین‌ روزهای سال 2006 میلادی، 35‌ میلیون نفر از جمعیت 286‌ میلیون‌ نفری آمریکا زیر خط فقر (نسبی) قرار دارند.
در اصطلاح اقتصادی، فقیر مطلق کسی است که درآمد لازم برای کسب حداقل غذا برای حفظ سلامت جسمی، مسکن، حداقل لوازم ضروری خانه، پوشاک، بهداشت، آموزش درحد کسب سواد، آب سالم، حداقل انرژی برای گرم شدن و حداقل تفریح برای حفظ سلامت روحی را نداشته باشد.
طبق آمار سال 2001 هزاره سوم سازمان ملل حدود 21 درصد از کل جمعیت کشورهای جهان سوم با درآمد کمتر از یک دلار در روز در فقر مطلق به سر می‌برند. همچنین بیشترین درصد فقرا مربوط به کشورهای جنوب صحرای آفریقا با حدود 4/46 درصد و کمترین درصد مربوط به کشورهایی نظیر آرژانتین و تایوان با حدود 3 و4 درصد اعلام شده است.
طبق برآورد برنامه ملی توسعه ملل متحد (
UNDP) در سال 2003 میلادی، 54 کشور جهان نسبت به سال 1990 فقیرتر شده‌اند، در 21 کشور تعداد گرسنگان بیشتر شده است، در 14 کشور کودکان بیشتری در سنین کمتر از 5 سالگی می میرند، در 12 کشور ثبت نام در مدارس ابتدایی رو به کاهش است و در 34 کشور امید به زندگی در حال کاهش است.

توزیع درآمد
آیا توزیع درآمد به صورتی که شکاف عمده‌ای بین کم درآمدها و پردرآمدها درجامعه وجود داشته باشد، حداقل درکوتاه‌مدت مطلوب است؟
پاسخ به این سوال هم در اقتصاد ارزشی و هم در تئوری اقتصاد (اقتصاد اثباتی) ذکر شده است. در تئوری‌های اقتصاد بسیاری از اقتصاددانان به پرسش یادشده جواب مثبت داده‌اند. استدلال آنها به طور خلاصه این است که میل به پس‌انداز در قشر بالای جامعه (از نظراقتصادی) بیش از میل به پس‌انداز در قشر پایین جامعه است. به این ترتیب با توزیع متعادل‌تر درآمد سطح پس‌انداز کاهش و سطح مصرف در جامعه افزایش می‌یابد. به همین جهت توزیع متعادل‌تر باعث تشدید نرخ رشد جمعیت می‌شود. این امر ممکن است در بلندمدت حتی باعث افت سطح زندگی در جامعه شود. بعکس با توزیع نامتعادل درآمد، نرخ سرمایه‌گذاری افزایش یافته و نرخ رشد اقتصادی بلندمدت تضمین خواهد شد، بنابراین در بلندمدت موجب رفاه بیشتر قشر پایین جامعه خواهد شد. کوزنتس می‌گوید: در مراحل آغازین، توسعه توزیع درآمدها بدتر می‌شود اما با گسترش سطح توسعه آثار آن سرریز نموده و توزیع درآمدها متعادل‌تر می‌شود. از نظر تجربی نگاهی به گذشته کشورها به خصوص کشورهای توسعه یافته امروزی، تأکیدی بر این مساله است. دلیل صحت این موضوع در گذشته را می‌توان در محدود بودن الگوی مصرف قشربالای جوامع دید. به عبارت دیگر، در گذشته اولا به علت تنوع کم کالاها و خدمات مختلف و ثانیا بدلیل محدود بودن وسائل ارتباطی و عدم آگاهی از بسیاری تولیدات خارجی و داخلی و بالاخره بعلت تفکر خاص حاکم بر جوامع گذشته، مصرف قشر بالا محدود بوده است. به همین دلیل اضافه درآمد قشرهای بالا پس‌انداز و سرمایه‌گذاری می‌شده است.



معیارهای سنجش توزیع درآمد
به منظورسنجش وضعیت توزیع درآمد در کشورهای مختلف و مقایسه‌ آنها، معمولا از 3 روش هندسی، جبری وحسابی استفاده می‌شود که عبارتند از: منحنی لورنز، ضریب جینی و درصدها و دهک‌ها.
ضریب جینی
یکی از روش های سنجش وضعیت توزیع درآمد، روش جینی است که توسط جینی، آماردان ایتالیا، ابداع شده است.
طبقه‌بندی کشورها براساس ضریب جینی، به این صورت است که کشورهایی که ضریب جینی آنها بیش از 5/0 است، کشورهای با توزیع درآمد بسیار نابرابر و کشورهای با ضریب 4/0 تا 5/0، کشورهای با توزیع کمتر نابرابر و کشورهای با ضریب جینی کمتراز 4/0 را کشورهای با توزیع درآمد پایین می‌نامند.
با مطالعه آمارهای جینی مربوط به کشورهای مختلف می‌توان به نتایج زیر رسید: هیچ‌کدام از کشورهای توسعه یافته دارای توزیع درآمد بسیارنابرابر نیستند.
در مورد کشورهای در حال توسعه اگرچه اکثراً دارای توزیع درآمد نامناسب هستند، اما هیچ گونه رابطه خاصی بین سطح درآمد سرانه و ضریب جینی برای آنها وجود ندارد. به بیان دیگر، بعضی کشورهای درحال توسعه با درآمد بسیار کم دارای ضریب جینی بالا و بعضی دیگر دارای ضریب جینی متوسط و با دسته سوم دارای ضریب جینی پایین هستند. می‌توان گفت توزیع درآمد در این کشورها بیشتر تابع نظام سیاسی حاکم برآنهاست. البته این مورد درباره‌ کشورهای توسعه یافته نیز صادق است.
نکته دیگری که در اینجا قابل ذکر است، آن است که توزیع بد درآمد در یک جامعه فقیر بیش از یک جامعه ثروتمند، زیانبار است. علت‌ اندک بودن تولید در جامعه فقیر، توزیع بد درآمد است که باعث گسترش شدید فقر می‌شود.

درصد یا دهک‌ها
روش سوم سنجش وضعیت توزیع درآمد، روش حسابی درصد یا دهک‌هاست. به علت نواقصی که در هردو معیارسنجش توزیع درآمد یعنی منحنی لورنز و ضریب جینی وجود دارد، از جدول دهک‌ها به طور مستقل و یا به عنوان معیار تکمیلی در کنار منحنی لورنز وضریب جینی استفاده می‌شود. اشکال منحنی لورنز آن است که چون به شکل هندسی است، معیار دقیقی به دست نمی‌دهد. از آنجا که ضریب جینی نیز متوسطی از وضعیت کلی توزیع درآمد است، به ما نمی‌گوید که توزیع درآمد درکجا بیشتراست.

توزیع درآمد در ایران
ضریب جینی از سال 1358 تا اواسط دهه 1370 با افت و خیزهای زیاد، روند نزولی و در سال‌های اخیر روند صعودی داشته است. ضریب جینی توزیع درآمد ایران در نیم قرن اخیر همواره بسیار بیشتر از کشورهای صنعتی پردرآمد بوده است. نسبت درآمد خانوارهای شهری به روستایی تا اواسط دهه 1375 روند نزولی داشته و درسالهای اخیر افزایش یافته است. البته مطابق آمار سازمان ملل، ضریب جینی سال 1384 در ایران 43/0 بوده است. همچنین آمارهای رسمی نشان می‌دهند که ‌17 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و ایرانیان مرفه 17 برابر فقرا مصرف می‌کنند.

خط فقر
تعیین این دسته از معیارهای اندازه‌گیری، در ابتدا نیازمند در نظر گرفتن مکان جغرافیایی خاص است که برپایه آن بتوان قیمت نیازهای اساسی را تعیین کرد. برای مثال برای تعریف خط فقر، اقتصاددان‌ها بایدهزینه میانگین خرید روزانه مقدار معینی کالری که فرد در منطقه جغرافیایی خاص بدان نیاز دارد، تعیین کنند.
با تعیین خط فقر، افرادی که در زیر خط فقر به سر می‌برند، افرادی هستند که قادر به تهیه هزینه خوراک خود نبوده و فقیر محسوب می‌شوند. بنا به بررسی‌های انجام‌شده، خط فقر در کشورهای درحال توسعه حدود
۲ دلار اعلام شده‌است.
به علت اینکه قیمت همه کالاها به طور طبیعی با گذشت زمان گران تر شده و ارزش پول دچار تغییر می‌شود، ارزش مادی خط فقر نیز با زمان، مکان و ارزش پول دچار تغییر می‌شود.
برای مثال خط فقر غذا در ایالات متحده
۴.۹۱ دلار است، در حالی‌که همین خط در سوئیس برابر با ۱۰.۲۵ دلار است.
 
چگونه می‌توان با فقر در سطح بین المللی مقابله کرد؟
بعضی کشورها سعی در حذف سیستم‌هایی که ایجادکننده نابرابری در جامعه هستند، نظیر سرمایه‌داری، دارند. این گروه معتقد هستند که با محدود کردن سرمایه‌داری، پول و سرمایه به طور طبیعی به سمت افراد نیازمند هدایت خواهد شد.

اما راه‌حلی که ساده‌تر عملی خواهد بود بحث کمتری را ایجاد می‌کند‍‍؛آن این است که افرادی که منابع مالی بیشتری در اختیار دارند به افراد نیازمند کمک کنند. این راه حل "مسیر رفاه/خیریه" می‌تواند از نظر لجستیکی پیچیده به نظر بیاید اما در کاهش اثرات فقر در کم‌ترین زمان موثر خواهد بود. ارائه سازمان‌های حمایت از فقرا و ارائه خدمات بهداشتی، مسکن و یا یارانه مواد غذایی راه‌حل معقولی برای حل مشکل فقر نیست، اما این تلاش‌ها می‌تواند بسیاری از نیازهای این دسته از افراد را رفع کند.

کنترل فقر در کشورهای توسعه‌یافته
کشورهای توسعه یافته نیز در مقیاس بزرگی با فقر گلاویز هستند. یک نمونه از افزایش فقر در این مناطق، افزایش اتکا مردم به غذاهای دولتی به منظور ماندن در بالای خط فقر است. رکود اقتصادی جهانی سبب افزایش تقاضا برای برنامه‌های رفاهی شده‌است که این امر سبب تغییرات اساسی در برنامه‌های اقتصادی کشورها و ‌ارائه کوپن غذایی و ایجاد برنامه کمک هزینه تغذیه تکمیلی شده است.

این برنامه علاوه بر نیاز شدید به بهره‌وری بیشتر کشورها، منجر به تغییراتی نیز شده‌است و اکنون این برنامه اقتصادی بزرگترین برنامه در نوع خود در کشورهای توسعه‌یافته محسوب می‌شود. از سال
۲۰۰۸، ارائه کوپن برای تامین هزینه‌ تغذیه شهروندان در کشورها توسعه‌یافته به صورت الکترونیکی درآمده‌است و با ارائه کارت‌هایی مشابه کارت‌بانکی و شارژ ماهانه آن بر اساس وضعیت کاربر(تعداد افراد تحت تکفل، درآمد کل فرد، هزینه‌های خانواده و غیره) انجام می‌شود و هنگام خرید مانند عابربانک‌ها عمل می‌کند و هزینه تغذیه افراد از آن کاسته می‌شود.

این سیستم دور از وضعیت ایده‌آل است، اما همین روش توانسته میلیون‌ها آمریکایی را بالای خط فقر نگاه دارد

.
 یافته های برخی پژوهشها در مورد فقر در ایران

تحقیقات متعددی در مورد فقر در ایران انجام شده است که هم در مورد فقر درآمدی و هم در مورد فقر قابلیتی بحث کرده اند. پژوهشهایی که در مورد فقر درآمدی انجام شده است، سعی کرده اند با استفاده از برخی شاخص ها به اندازه گیری فقر در ایران بپردازند. این تحقیقات بیشتر در قالب فقر مطلق و نسبی انجام شده که نشان می دهند اوضاع فقر نسبت به قبل از انقلاب بهبود یافته است( زنوز، ۱۳۸۴: ۱۷۶ و بانک جهانی، ۱۳۸۳: ۵۱) این بهبود در دهه اول بعد از انقلاب چشم گیر بوده است ولی در دهه دوم، روند بهبود وضع فقر، معکوس شده است. از جمله شاخص هایی که این مطلب را تأیید می کند، شاخص نظریه انگل است که بیان می کند هر گاه سهم هزینه های کالاهای خوراکی از کل هزینه ها مصرفی خانوارها کاهش یابد، نشان می دهد که وضع فقر بهبود یافته است. چنین یافته ای در هزینه های مصرفی خانوارهای ایرانی نیز مشاهده شده است؛ به طوری که سهم کالاهای خوراکی خانوارهای شهری از ۴۰ درصد در سال ۱۳۶۱ به ۲۵ درصد در سال ۱۳۸۲ و هزینه های خوراکی روستایی از ۵۰ درصد به ۴۵ درصد در همین دوره کاهش یافته است. با وجود این غروی نخجوانی در تحقیق خود نشان می دهد که کاهش سهم مخارج خوراکی نه به خاطر بهبود اوضاع فقر در کشور، بلکه ناشی از فشارهای اقتصادی بوده است و خانوارهای ایرانی از سیری سلولی به سیری شکمی روی آورده اند( نخجوانی، ۱۳۸۴: ۹۳ ۱۱۷).کانبور و اسکوایر در رابطه با این فشارهای اقتصادی بیان می کند که با پیشرفت فن آوری و افزایش کلی سطح زندگی، سه امر بر فقرا اثر می گذارد  

۱) کالاهای مصرف جدید که در ابتدا لوکس شمرده می شوند، وسایل رفاهی و لوازم ضروری شمرده می شوند.

۲) تغییرات شیوه سازمان دهی جامعه می تواند تحقق اهداف مفروض فقرا را پر هزینه کند، مثلاً مالکیت گسترده اتومبیل ها منجر به انحطاط حمل و نقل عمومی می شود.

۳) بهبود کلی موازین اجتماعی می تواند کارها را برای فقرا پر هزینه ترکند، برای مثال امروزه شیوه خانه سازی ایجاب می کند که همه خانه ها دارای لوله کشی داخلی باشند که این امر بر هزینه خانه سازی می افزاید ( کانبور و اسکوایر، ۱۳۸۲، ص۲۲۷). همین موارد در ایران نیز صادق است بدین ترتیب که وضع درآمدی بسیاری از کشاورزان سنتی تغییر نکرده است و آنها همچنان بر مبنای اقتصاد معیشتی بخور نمیر، که ویژگی های خاص خود را دارد، گذران امور می کنند؛ در حالی که سطح هزینه های آنان تغییرات اساسی کرده است. برخی هزینه ها وارد سبد مخارج خانواده ها شده است که بیست سال پیش، از آنها با عنوان کالاهای لوکس یاد می شد. مخارج مربوط به تلفن، گاز، حمل و نقل، آموزش، بهداشت، ارتباطات و...به سبد هزینه های خانوارهای روستایی اضافه شده است. مطالعات نخجوانی نیز نشان می دهد که در مقابل کاهش سهم مخارج خوراکی، سهم مخارج بهداشت، حمل و نقل و ارتباطات و آموزش در خانوارهای روستایی و شهری در سال ۱۳۸۲ نسبت به سال ۱۳۶۱به شدت بالا رفته است.

مطالعاتی که با تأکید بر محرومیت از قابلیت ها انجام شده است، شاخص های چندانی را ارائه نکرده اند. در اینجا لازم است گفته شود که معیارهای اندازه گیری فقر به شدت مبتنی بر اطلاعات آماری موجود در تحقیقات اجتماعی هستند. و اطلاعات آماری که بتوان براساس آنها معیارهایی برای اندازه گیری فقر قابلیتی ارائه داد ، در ایران با کمبود و نقص جدی مواجه هستند. تلاشهای انجام گرفته در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل که شاخص توسعه انسانی را با استفاده از برخی شاخصها همانند امید به زندگی، نرخ سواد، نسبت ثبت نام در سطوح ابتدایی، متویسطه و عالی، سرانهGDP ، آموزش و... اندازه گیری می کنند، در قالب اطلاعات و آمار در دسترس می باشد.

علل فقر در ایران

گفته می شود که فقر محصول ساختار قدرت و نظام اجتماعی است. فقر یک محصول طبیعی نیست، بلکه نتیجه روابط و مناسبات انسانی است. روابط انسانی و نظام اجتماعی و ساختار قدرت ریشه در مناسبات بسیار پیچیده ای دارند که مسایل گسترده ای از پدیده های تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... را در بر می گیرند. علل فقر را باید در قالب این پدیده ها بررسی کرد. به همین دلیل در ادامه بحث به بررسی علل فقر از منظر پدیده های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و... می پردازیم

نقش ریسک در تداوم فقر در ایران

زندگی در روستا، همواره، همراه با ریسک و خطر بوده است. شرایط جغرافیایی ایران ، باعث شده است که در صد بالایی از محصولات کشاورزی به صورت دیم کاشته شود که این نوع از کاشت همواره در معرض خطرات خشکسالی بوده است. برخی از مناطق کشور نیز فصول مشخصی ندارند و احتمال سرمازدگی برخی از محصولات همواره وجود دارد.

با این حال راههای کسب درآمد متنوع نیز نتوانسته است فقر موجود روستا را بکاهد. ایجاد راههای کسب درآمد متنوع اگرچه در مقابل پرهیز از خطر پذیری اتخاذ می شود، ولی از آنجا که فقرا فاقد ابزار کافی برای محافظت خود در برابر ریسک می باشد، بیشتر آسیب پذیر می بینند.

گالبرایت- نشان می دهد که چگونه وجود ریسک، مانع بروز خلاقیتها و نوآوریها شده و دور باطل فقر ایجاد کرده و به عادت فقر منجر می شود. مطالعات کانبور و اسکوایر نیز این یافته را تأیید می کند.

در ایران از گذشته های دور نیز انواع مختلف ریسک وجود داشته که علاوه بر تأثیرات درآمدی، روحیات و اخلاقیات ایرانیان را تغییر داده است که به این مسأله در بحث تاریخی بیشتر اشاره می شود.

نقش انگیزه های فردی در تداوم فقر

در مناطق فقیر نشین بسیار مشاهده می شود که برخی با استفاده از حداقل شرایط، می توانند خود را از فقر نجات دهند. انگیزه فرار از دام فقر را باید عامل مهمی در این مورد دانست. امیال، آرزوها و انگیزه های افراد، نقش مهمی در وضعیت حال و آینده او دارند. گفته می شود که " فردا همانی خواهی شد که امروز به آن می اندیشی" و یا " خواستن توانستن است" . ثروتمند بودن شاید آرزوی همه افراد باشد ولی ثروتمند شدن نیازمند انگیزه ای است که در وجود همه کس نیست.این در حالی است که اکثر فقرا توانسته اند یک سازگاری و تطابقی با فقر خود ایجاد کنند که به آن عادت کرده اند. گالبرایت بزرگترین عامل فقر را، سازگاری و تطابق فقرا با فقر خود می داند. او نشان می دهد که وقتی که در یک جامعه فقیر، اوضاع کمی به طور موقت بهبود می یابد، نیروهایی وجود دارند که تعادل فقر را نگه می دارند و باعث می شوند فقر بتواند به دوام خود ادامه دهد و سطح قبلی محرومیت را بازگرداند.

نقش قدرت سیاسی در فقر

قدرت سیاسی نقش مهمی در توزیع ثروت و درآمد در جامعه دارد.قدرت سیاسی با اتخاذ سیاست های کلان اقتصادی نقش انکارناپذیری در میزان تورم،تنظیم قیمت ها،رکود اقتصادی،ایجاد زیرساخت های لازم دارد و همچنین بودجه را نیز تعیین میکند.

نقش روابط اجتماعی در فقر

کسانی که از نظر اقتصادی در حاشیه قرار گرفته اند، تمایل دارند که از نظر اجتماعی هم حاشیه نشین شوند؛ بنابراین از منابع قدرت محروم هستند.

انزوای اجتماعی، احساس تنهایی و از خود بیگانگی را به وجود می آورد و باعث عدم مشارکت فرد در فعالیتهای اجتماعی و گروهی می شود. عدم مشارکت فعال افراد نیز موجب تحکیم تعادل فقر شده و زنجیرهای دلبستگی به فقر را محکم تر می کند.

کنش متقابل قدرتمندان و فقرا نیز، بسیار نامتعادل می تواند باشد. در منطقه "بشاگرد"که در شرق استان هرمزگان قرار دارد، سلسله مراتب اجتماعی به شکل خان، سالار، رئیس قبیله، غلامان و آزاد شدگان هنوز هم از بین نرفته است و این سلسله مراتب نقش مهمی در فقر و محرومیت این منطقه دارد. روابط سلسله مراتبی به شکل مدرن؛ به صورت روابط کارگر و کارفرما، می تواند بر قرار شود؛ که در آن کارگر فقط یک ابزار کاری است و دستمزدی که به او پرداخت می شود برابر با هزینه تعمیر و نگهداری اوست تا زنده بماند و بتواند کار کند؛ بدون اینکه امکان پس اندازی برای او مقدور باشد و بتواند فقر خود را کاهش دهد.

فقر و ساختار قدرت جهانی

امروزه نقش عامل استعمار در فقر کشورهای جهان سوم، بر کسی پوشیده نیست و با وجود اینکه روابط استعماری گذشته از بین رفته است ولی برخی آثار آن همچنان باقی است. برخی عقیده دارند که روابط استعماری امروزه هم با شکل مدرن خود پابرجاست. حتی برخی پا را فراتر گذاشته و به نظریات توسعه هم به دیده تردید می نگرند. مجید رهنما در این باره می نویسد: "توسعه ثابت کرد که اکسیری نبود که آن نخبگان می پنداشتند...توسعه آنگونه که خود را بر جمعیت مورد نظر تحمیل می کند، اساساً پاسخ غلطی به نیازها و خواستهای واقعی آنها بود. توسعه ایدئولوژی بود که در شمال زاده شد و تلطیف شد، تا اساساً نیازهای قدرت های مسلط را که در جستجوی یک ابزار مناسب برای توسعه طلبی اقتصادی و ژئوپولیتیکی خود بود تأمین کند... این ایدئولوژی به استعمار در حال مرگ و از کار افتاده کمک کرد تا خود را تبدیل به یک ابزار تهاجمی و حتی بعضی اوقات جذاب کند و آن را قادر ساخت تا زمین های از دست رفته را پس بگیرد.

کشورهای صنعتی اگر چه در درون خود به اصول دموکراسی پایبند می باشند ولی در نظام بین الملل از قاعده قانون جنگل تبعیت می کنند. شاید این کشورها خوب می دانند که که اگر همه کشورها بکوشند قوی تر شوند، این امر فقط به بدتر شدن اوضاع دنیا کمک می کند( باسو، ۱۳۸۲: ۱۰۲). به همین دلیل سعی می شود سلسله مراتب قدرت جهانی حفظ شود. لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق را باید در جهت تلاش برای حفظ سلسله مراتب کنونی قدرت، در سطح جهانی ارزیابی کرد. چرا که افغانستان به علت همجواری با چین و ایران و نزدیکی به روسیه و هند، از موقعیت جدیدی برخوردار شده است و آمریکا با استفاده از این فرصت می تواند رشد کشورهای مذکور را زیر نظر قرار دهد و یا با کشاندن آنها به رقابت تسلیحاتی میزان رشد اقتصادی آنها را بکاهد که این کار عمیقاً در راستای حفظ سلسله مراتب قدرت می باشد. به همین دلیل است که نهادینه شدن دموکراسی در افغانستان را باید به دیده تردید نگریست چرا که شدیداً بستگی به اهداف حفظ سلسله مراتب قدرت جهانی دارد و همواره تحت الشعاع مسایل قوی تری می باشد. افزایش حجم کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر از زمان حضور آمریکا در افغانستان روی دیگر سکه نهادینه کردن مردم سالاری در افغانستان است.

نتیجه گیری

فقر پدیده ای پیچیده و چند بعدی است و ابعاد مختلف فقر در کنش متقابل با همدیگرند.، به طوری که عوامل بازدارنده فقر با تقویت همدیگر ، زنجیرهای فقر را محکم تر و رسوخ ناپذیرتر می سازند. تعریفی که از فقر می شود نقش مهمی در اتخاذ سیاستهای مبارزه با فقر دارد. به همین نحو عواملی که برای فقر شناسایی می شوند در اتخاذ سیاستهای مبارزه با فقر مؤثرند.

یافته پژوهشها در ایران نشان می دهد که فقر همچنان یکی از بزرگترین معضلات ایران است و بسیاری از عوامل تأثیر گذار بر فقر در ایران در یک سیر تاریخی نیز وجود داشته اند. همچنان که ریسک و عدم قطعیت، انگیزه های فردی، روابط اجتماعی و قدرت سیاسی نقش مهمی در فقر در دورانهای گذشته ایران داشته اند این عوامل امروزه نیز به شکلی دیگر وجود دارند. بنابراین نقطه حرکت سیاستهای مبارزه با فقر باید با توجه به عوامل فوق باشد. کاهش ریسک و عدم قطعیت تأثیر مهمی می تواند بر فقر زدایی داشته باشد. این کار را می توان با بیمه کرده محصولات کشاورزی و هم با نظام حمایتی جامع و گسترده انجام داد و در کنار این، بهبود فرصتهای کسب و کار و مبارزه با بیکاری مهمترین عامل در از بین رفتن ریسک و عدم قطعیت می باشد. همچنانکه گفته شد وجود ریسک نقش فعالی را در مهاجرت افراد از مناطق پر ریسک به مناطق کم ریسک داشته است. بدین ترتیب با بهبود محیط کسب و کار و ایجاد فرصتهای شغلی جدید، علاوه بر رفع مسأله بیکاری و فقر، معضل مهاجرتهای گسترده نیز تا حدودی حل می شود. کاهش ریسک بر انگیزه افراد هم تأثیر می گذارد. چرا که وقتی اطمینان از نتیجه وجود دارد، تمایلات و آرزوها و انگیزه های افراد نیز تحت الشعاع قرار می گیرد. با تقویت انگیزه ها، وقتی تلاش بیشتری برای کسب درآمد صورت می گیرد، بسیاری از روابط اجتماعی نیز تأثیر می پذیرند.

مشارکت در اجتماع و اظهار نظر در مورد مسایل آن و تشکیل گروههای اجتماعی با اهداف مختلف از پیامدهای کاهش ریسک و تقویت انگیزه های فردی می تواند باشد. و از آنجا که ابعاد مختلف فقر در کنش متقابل با همدیگر می باشند، روابط سیاسی هم تأثیر می پذیرند. چرا که بهبود محیط کسب و کار و ایجاد فرصتهای شغلی جدید نیازمند یک سری اصلاحات در ساختار دولت می باشد. به طوری که دولت ابتدا به ساکن باید قدرت و توانایی ایجاد و مدیریت این تحولات را داشته باشد.

بدین ترتیب، دولت نقش بسیار محوری در فقرز ایی و فقر زدایی دارد و با اینکه دلایل فقر بسیار زیاد می باشند ولی در بین تمامی آنها، نقش حکومت کلیدی تر از بقیه عوامل است. چراکه دولتها مستقیماً بر ابعاد ریسک و عدم قطعیت، انگیزه های افراد و روابط اجتماعی اثر می گذارند.

منابع:وبسایت الف،باشگاه اندیشه،جامعه شناسی

 

 

 

 

 

 

 

نظرات  (۲)

دست تون درد نکنه ممنون
پاسخ:
خواهش میکنم
اقا دستتون درد نکنه هااااااااااااااااااااااااااااا ولی من فقر در ایران رو میخواستم ممنون
پاسخ:
خواهش میکنم
این فقط یک مقاله برای افزایش دید اقتصادی بود...
موضوعی رو هم که گفتید مطلب بسیار پیچیده و بزرگی است و برای 
پرزنت کردن آن جدا میبایستی اطلاعات کامل و به دور از سیاسی کاری
داشت...اما سعی میکنم گوشه هایی از آنرا قرار دهم{فقط گوشه ای یا مطلبی کلی نگر}

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً