مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی

وبلاگ مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی

مجاهدین فرهنگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این وبلاگ با مطالب و مقالات مهدوی،صهیونیسم شناسی و فرهنگی قصد آگاه سازی و تعجیل در فرج
منجی موعود(عج) دارد.قطعا نظرات،انتقادات و پیشنهادات شما راهگشای ماست.
آخرین نظرات
  • ۲ خرداد ۹۴، ۱۹:۰۷ - █▄█ █ █▀█ ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ ) █▄█ █ █▀█
    خیلی زیبا بود
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۵

فرقه شیطان پرستی(قسمت اول)

«شیطان پرستی»؛ به معنای پرستش شیطان به عنوان قدرتی بسیار قوی‌تر و مؤثرتر از قدرت واقعی؛ یعنی خداوند متعال می باشد. در این عقیدۀ باطل، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین و قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان، مورد توجه و پرستش قرار دارد که دنیایی را که به عنوان دوزخ شمرده می شود، قانونمند می‌کند.

سیر تحول و تطور تاریخی شیطان پرستی را می توان در چند مرحله تقسیم بندی نمود:

شیطان پرستی بدوی (دوران باستان)، شیطان‌پرستی در قرون وسطی (قرن ۴ تا ۱۵ میلادی)، شیطان پرستی مدرن (قرن ۱۶ تا ۱۹میلادی)، شیطان پرستی جدید (قرن بیستم به بعد).

شیطان پرستی در جوامع اسلامی؛ مانند عراق و مصر و ایران نیز نفوذ داشته است.

شیطان‌پرستی مدرن از نیمه قرن ۱۶ میلادی آغاز شده و در سال ۱۹۶۶ م، با تأسیس «کلیسای شیطان» توسط «آنتوان لاوی» و با حمایت شبکه صهیونیست و سرویس های جاسوسی، وارد مرحله جدید شد.


بسم الله الرحمن الرحیم

بنیان‌گذاران فرقه شیطان پرستی مدرن و جدید عبارتند از:

۱٫ خانم «کاترین دومدیچی»؛ بنیان گذار مراسم «بلک مس» در بین اشراف و درباریان فرانسه.

۲٫ «سر فرانسیس دش وود»؛ بنیان گذار گروه شیطان پرستان «باشگاه آتش جهنم» در لندن.

۳٫ «آلیستر کرولی»؛ مؤسس فرقه ای به نام «تلما(Thelema) » و تدوین کننده «کتاب مقدس فرقه تلما».

۴٫ «آنتوان لاوی»؛ بنیان گذار فرقه سیتنیسم (Satanism) و کلیسای شیطان در آمریکا و نویسنده کتاب انجیل شیطانی.

۵٫ «مایکل آکینو»، از اعضای ارتش آمریکا و سازمان جاسوسی سیا (CIA)، بنیانگذار فرقه ستیانس و معبد سِت (سازمان جدا شده از کلیسای شیطان).

بعد از بنیان گذاران، مهم ترین افراد این فرقه عبارتند از:

۱٫ پیتر گیلمور (Peter H. Gilmore)؛ کشیش اعظم کلیسای شیطان.

۲٫ مرلین منسون؛ از چهره های مشهور و مبتذل موسیقی متال و کشیش کلیسای شیطان.

علل پیدایش فرقه شیطان پرستی عبارتند است از:

۱٫ باور به تأثیر گذاری شیطان و نیروهای شر در حوادث عالم.

۲٫ نقش یهود در شیطان پرستی.

۳٫ مخالفت با کلیسا و مسیحیت.

۴٫ جادوگری.

۵٫ تلاش برای جایگزینی اومانیسم.

۶٫ افول معنویت حقیقی.

عقاید و مبانی نظری فرقه شیطان پرستی عبارتند است از:

۱٫ انکار خداوند متعال.

۲٫ خود پرستی.

۳٫ شیطان پرستی.

۴٫ ضدیت با ادیان الهی.

۵٫ لذت گرایی (هدونیسم).

۶٫ جادوگری.

۷٫ دنیای سیاه و تاریک.

شیطان پرستی، به لحاظ ایدئولوژی، به ۴ نوع تقسیم می شود:

۱٫ شیطان پرستی فلسفی.

۲٫ شیطان پرستی دینی.

۳٫ شیطان پرستی گوتیک.

۴٫ شیطان پرستی آته ایستیک.

مبانی فکری فرقه شیطان پرستی عبارت است از:

۱٫ لیبرالیسم.

۲٫ اومانیسم.

۳٫ سکولاریسم.

فرقه شیطان پرستی، دارای آثار و پیامدهایی می باشد که در قالب نمادها و علائم، کلیسا، صومعه و معبد، مراسم، کتاب، فیلم و موسیقی، جلوه کرده است.

فرقه شیطان پرستی در حال حاضر، از طرق مختلف در جوامع مختلف، فعالیت های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد که عبارتند از:

۱٫ پایگاه های اینترنتی، وبلاگ های متنوع و تالارهای گفت وگوی مجازی.

۲٫ فیلم، سینما، بازی های رایانه ای و انیمیشن.

۳٫ موسیقی.

۴٫ پارتی های شبانه و گفت وگوهای دوستانه به خصوص در میان قشر مرفه.

۵٫ تبلیغ و گسترش نماد های شیطان پرستی.

۶٫ مرکز آموزش شیطان پرستی.

آمار دقیقی از میزان جمعیت شیطان پرستان در جهان در دسترس نیست، ولی امروزه بیشترین کلیساهای شیطان پرستی در کشورهای آمریکا، ایتالیا، انگلیس، آلمان و چین دایر می باشد.

وجه نام‌گذاری فرقه شیطان پرستی

شیطان از ماده «شطن»؛ به معنای بُعد و دوری است.[۱]‌ به هر موجود شرور و متمردی، خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات، شیطان می‌گویند و شیطان معروف (ابلیس) که از طائفه جن ها بوده،[۲] به دلیل بُعد و دوری از حق و تمرد از دستور خداوند متعال، به این نام، مشهور شده است.[۳]

«شیطان پرستی»؛ به معنای پرستش شیطان به عنوان قدرتی بسیار قوی‌تر و مؤثرتر از قدرت واقعی؛ یعنی خداوند متعال می باشد. در این عقیدۀ باطل، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین و قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان، مورد توجه و پرستش قرار دارد که دنیایی را که به عنوان دوزخ شمرده می شود، قانونمند می‌کند. شیطان پرستان، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و مطلق، از جن ها و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند.     [۴]

تاریخ تأسیس فرقه شیطان پرستی

بعد از رنسانس[۵] و برداشته شدن سلطه‏ کلیسای کاتولیک در تصمیم گیری ‏های فرهنگی و دینی، حرکت ‏های شبه مکتبی و انحرافی، کم کم در غرب شکل گرفت، به گونه‏ای که راه را برای فرقه ‏های ضد دینی؛ مانند شیطان پرستی باز نمود. شیطان‌پرستی مدرن[۶] از نیمه قرن ۱۶ میلادی آغاز شد، تا این که در قرن ۱۹ میلادی، اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری[۷] بودند، به رهبری «سر فرانسیس دش وود»، گروه شیطان پرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند. از آن پس، لندن، مرکز اصلی شیطان پرستان مدرن در اروپا شد. در قرن بیستم، این روند شیطانی، به وسیله «آلیستر کرولی» ادامه یافت، تا این که در سال ۱۹۶۶ م، «آنتوان لاوی» با تأسیس «کلیسای شیطان» در آمریکا، خود را به عنوان پاپِ کلیسای شیطان معرفی کرده و شیطان پرستی را وارد مرحله جدیدی نمود.[۸]

سیر تحول و تطور تاریخی فرقه شیطان پرستی

سیر تحول و تطور تاریخی شیطان پرستی را می توان به چند مرحله تقسیم بندی نمود:

شیطان پرستی بدوی (دوران باستان)، شیطان‌پرستی در قرون وسطی (قرن ۴ تا ۱۵ میلادی)، شیطان پرستی مدرن (قرن ۱۶ تا ۱۹میلادی)، شیطان پرستی جدید (قرن بیستم به بعد).

شیطان پرستی در جوامع اسلامی؛ مانند عراق و مصر و ایران نیز نفوذ داشته است.[۹]

شیطان پرستی بدوی (دوران باستان)

گرایش به شیطان پرستی، به سده های نخستین حیات بشر برمی‌گردد. بر پایه آخرین یافته های دیرینه شناسان و مردم شناسان، پرستش زمین، آسمان و اجرام آسمانی، آتش، رعد و برق، ابر، دریا، رودخانه، طوفان، جنگل و نیز پرستش روح نیاکان و بزرگان همراه با دلجویی از موجودات ماورایی؛ مانند شیطان و جن، میان اقوام باستانی رواج داشته است. البته پرستش ملائکه و شیاطین برای جلب محبت و عنایت و یا دفع ضرر و زیان بوده است.[۱۰]

وقتی کتاب هایی را که در زمینه تاریخ تمدن و تاریخ ادیان نگاشته شده، ورق می زنیم، به مواردی بر می خوریم که خدایانی با ماهیت شیطانی توسط برخی قبایل بدوی ستایش می شده اند. آیین هایی؛ همچون پرستش الهه باروری که در آن زنان و مردان یک قبیله برای افزایش محصول زمین های خود، بی مهابا به هم می آمیختند تا بر اساس قانون تشابه در جادوگری،‌[۱۱] باعث باروری هرچه بیشتر زمین و در نتیجه محصول بیشتر گردند و یا آیین قربانی انسان که در آن با اهدای خون یک انسان و بعضاً یک کودک به شیاطین،‌ به گمان خود می خواستند از اراده شوم شیطان در امان بمانند، اینها نمونه هایی از آیین های شیطانی است که در راستای پرستش شیطان و نیروهای شرور انجام می شده است. [۱۲]

ویل دورانت در تاریخ مشرق زمین یادآور شده است که گروه هایی از انسان های بدوی، به علت نسبت دادن پدیده های منفی به موجودات شریر (از جمله شیطان)، قائل به نوعی دوگانه گرایی و ثنویت شدند و در کنار تعلیمات انبیاء به تعظیم و تجلیل از قدرت های شر گرایش پیدا نمودند.[۱۳]

شهید مطهری در این باره می گوید: «براى انسان هاى پیشین این اندیشه پیدا شد که آیا بدها و شرها را همان کسى مى‏آفریند که خوب ها و خیرها را پدید آورده؟ یا آن که خوب ها را یک مبدأ ایجاد مى‏کند و شرها را مبدئی دیگر؟ آیا خالق نیک و بد یکى است، یا جهان، دو مبدأ و دو آفریننده دارد؟

گروهى چنین حساب کردند که آفریننده، خودش یا خوب است و نیکخواه، و یا بد است و بدخواه. اگر خوب باشد بدها را نمى‏آفریند، و اگر بد باشد خوب ها و خیرها را ایجاد نمى‏کند. از این استدلال، چنین نتیجه گرفتند که جهان دو مبدأ و دو آفریدگار دارد (ثنویّت).

اعتقاد ایرانیان قدیم به مبدئی براى نیکى و مبدئى براى بدى که بعدها با تعبیر «یزدان» و «اهریمن» بیان شده، از همین جا پیدا شده است. بر اساس آن چه تاریخ نشان مى‏دهد، نژاد آریا پس از استقرار در سرزمین ایران، به پرستش مظاهر طبیعت -البته مظاهر خوب طبیعت؛ از قبیل آتش، خورشید، باران، خاک و باد- پرداختند. بر حسب اظهارات مورّخان، ایرانیان، بدها را نمى‏پرستیدند، ولى مردمانى از غیر نژاد آریا وجود داشته‏اند که بدها و شرور را نیز به بهانه راضى ساختن «ارواح خبیثه» پرستش مى‏کرده‏اند. آن چه در ایران قدیم وجود داشته، اعتقاد به دو مبدأ و دو آفریدگار بوده است نه دوگانه پرستى؛ یعنى ایرانیان، قائل به شرک در خالقیّت بوده‏اند نه شرک در عبادت».[۱۴]

شیطان پرستی قرون وسطی

دوره شیطان پرستی قرون وسطی مربوط به قرن ۴ میلادی تا ۱۵ میلادی است. اتفاق مهمی که در این دوره رخ داد، سنگ بنای ایدئولوژی شیطان پرستی را تا دوره «شیطان پرستی مدرن» مستحکم کرد. آن اتفاق این بود که عهد عتیق (تورات کتاب مقدس یهودیان)، شیطان را راهنمای آدم به سوی درخت دانش معرفی کرده بود[۱۵] و بعدها با تدوین کتاب مقدس مسیحیان و جا دادن عهد عتیق در آن، شیطان مظهر دانش و خرد معرفی شد. در قرون وسطی، افسانه های پوچی درباره دانش آموزی شیاطین به انسان، ساخته شد که در حکاکی های شناسایی شده از قرون وسطی روایت شده است. نخستین شیطان، «بعل» (نام خدای خورشید در بابل) بود که کارشناس حقوق است و تفریحش شمشیر بازی است. «فوراس یا فورکاس»، شیطانی که از سرپرستان ارشد جهنم است، گیاهان دارویی و خواص سنگ ها را می شناسد و می تواند انسان را نامرئی کند و قادر است علوم معانی، بیان، منطق و ریاضی را به او بیاموزد. «بوثر» هم یکی دیگر از سرپرستان جهنم است. او در منطق و طب استاد بوده و پنجاه خانواده از شیاطین در اختیار او هستند. اینها فرشتگان شریری هستند که از بهشت رانده شده‌اند؛ زیرا در نگرش یهودی – مسیحی، فرشتگان مجبور به اطاعت از خداوند بوده و شیاطین، آن دسته از فرشتگان هستند که برای آزادی، سر به عصیان گذاشته اند. جایگاه این فرشتگان گنهکار جهنم است، ولی تبعیت انسان از آنها موجب آزادی از فرمانبری پروردگار است.[۱۶]

این نگرش؛ که شیطان آزادی خود را در مخالفتش با خدا ظهور داد، به مرور در آثار ادبی غرب، انعکاس تام یافت و به شکل یک مکتب و آیین، خود را نشان داد.[۱۷]

عملکرد و دیدگاه شیطان پرستان قرون وسطایی را می توان در چند محور زیر خلاصه کرد:

۱٫ آنان شیطان را موجودی با هویت خارجی و قدرتمندترین پدیده روی زمین می پنداشتند.

۲٫ مسیحیت و کلیسا را عامل بدبختی مردم می دانستند.

۳٫ معتقد بودند که جهنم، همین دنیایی است که در آن زندگی می کنیم.

۴٫ قربانی کردن انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می دانستند.

۵٫ برآوردن نیاز جنسی، اصل جدایی ناپذیر مراسم شیطان پرستانِ قرون وسطایی بود. آنان معمولاً دست به اعمالی مانند؛ خوردن نوزادان و قربانی کردن دختران باکره می زدند.

۶٫ ترویج جادوگری نقش عمده ای در گسترش شیطان پرستی در قرون وسطی داشت. بنا بر اسناد، جادوگران در قرون وسطی و در دوره رنسانس برای پرستش شیطان، گرد هم می آمدند و اجتماع خود را سابات (sabat) می‌نامیدند. سابات، گردهمایی جادوگران بود که در آن اعتقادات و باورهای خود را جشن می گرفتند. این نشست ها زاییده ذهن مسموم کسانی بود که تحت تأثیر مواد مخدر قرار داشتند. آنها شراب قوی می نوشیدند و گوشت خام می خوردند تا آماده شهوت رانی گردند.[۱۸]

شیطان‌ پرستی مدرن

شیطان‌پرستی مدرن از نیمه قرن شانزدهم میلادی آغاز شد و تفاوت عمده آن با شیطان پرستی قرون وسطی این بود که از میان رعیت به دربار پادشاهان کشیده شد. از شخصیت های برجسته شیطان گرایی در آن دوران که نقش مؤثری در گسترش این جریان داشت، می توان به خانم «کاترین دومدیچی» اشاره کرد. کاترین، فرزند یکی از خانواده های بزرگ یهودی و دختر «لورنزو»؛ جادوگر بزرگ فرانسوی بود. پدر وی به عنوان پیشگو در دربار پادشاه فرانسه؛ «فرانسوای یکم» استخدام شد و دخترش کاترین را به همسری فرزند پادشاه «دوک اورلئان» (بعدها با نام «هانری دوم» بر تخت شاهی فرانسه نشست)، درآورد. کاترین، همچنین مادر سه پادشاه فرانسه با نام‌های «فرانسوای دوم» و «شارل نهم» و «هانری سوم» بود. دخترش «مارگریت» نیز همسر اولین پادشاه فرانسه از خاندان بوربون؛ یعنی «هانری چهارم» بود.

کاترین دو مدیچی پس از مرگ شوهرش، نایب‌السلطنه فرانسه بود و پس از آن نیز در تصمیم‌گیری‌های حکومتی پسرانش نفوذ داشت. وی همچنین پیشگوی معروف؛ «نوستر آداموس» را به عنوان مشاور و پزشک پادشاه، در دربار فرانسه استخدام نمود. نقش او در جنگ‌های مذهبی اروپای قرن شانزدهم و کشتار «سن بارتلمی»[۱۹] انکارناپذیر بود و به همین دلیل به‌شدت مورد تنفر قرار داشت. همه این عوامل باعث شد که وی به عنوان یکی از بانفوذترین بانوان دربار فرانسه در طول تاریخ این کشور شناخته شود.

کاترین پس از مرگ همسرش، آئین بلک مس [۲۰](Black mass) را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان ‌گذاشت. این مراسم از روی مدل جادوی جنسی در دوره باستان و آیین‌های باروری بدوی و گردهم‌آیی‌های جادوگران در قرون وسطی بازسازی شده بود. به علت محوریت فرهنگی و اجتماعی کشور فرانسه در اروپای آن زمان، این مراسم در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا؛ از جمله انگلستان، آلمان و اتریش راه یافت.

پس از مدتی، کودکان ناخواسته‌ای که پدرانشان معلوم نبود و مادرانشان، آنها را نمی‌خواستند، به وجود آمدند. در این جا بود که با ابتکار «کاترین دِشی»[۲۱] با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان پرستی را تکمیل کرد. این مراسم، باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود. اتاق درخشان، کاملاً سیاه پوش و تنها منبع روشنایی آن، شمع بود. در این اتاق، نوزادان ناخواسته، قربانی می‌شدند و خونشان به شیطان تقدیم می‌شد. پس از مدتی این قضیه افشا شد و عده‌ای بازداشت و مجازات شدند،[۲۲] اما هنگامی که پای شخصیت‌های بلند پایه به پرونده کشیده شد، مقامات، دستور توقف پی‌گیری را صادر کردند و این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد.

این آیین‌ها در طول قرن‌های هفده و هجده میلادی در قالب گروه‌های سرّی که توسط اشراف، ایجاد و رهبری می‌شد، ادامه یافت. سرانجام این عملکرد گروه های اشرافی و درباری که به علوم جادویی و اعمال شیطانی می پرداختند و در جست وجوی قدرت بودند، به شکل گیری انجمن های فراماسونری در انگلستان و فرانسه انجامید و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.[۲۳]

در اوایل قرن ۱۹ میلادی، بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلیسی که عضو گروه های فراماسونری بودند به رهبری شخصی به نام «سر فرانسیس دش وود»، گروه شیطان پرستان با نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند. از آن پس، لندن مرکز اصلی شیطان پرستان اروپا گردید. دکتر چارلز هاکس می نویسد: در قرن نوزده در سراسر جهان، شیطان پرستان، شیطان را بیش از گذشته و در مقیاس عظیم تری پرستش می کنند و برای جا انداختن و قبول افتادن شیطان پرستی می کوشند.[۲۴]

شیطان پرستی با شخصیت برجسته و رسوای دانشمندی به نام «آلیستر کرولی» به قرن بیستم وارد شد. او تحقیقاتش را درباره حقیقت بشر و اعمال شیطانی در سال ۱۸۹۸ م، هنگام پیوستن به گروه «هِرمتیک اوردر»[۲۵] آغاز کرد. سپس به جامعه جادوگران انگلیسی زبان ملحق شد و بعدها به طور شخصی، اعمال شیطانی بی سابقه ای را ابداع کرد.[۲۶] او مراسمی به راه انداخت که ترکیبی از روابط جنسی، موزیک های بسیار تند، مصرف مواد مخدر و جادوگری بود. او لقب «شیطان بزرگ» را فقط برازنده خود می دانست.[۲۷] طرفداران او، انجمن «شیطان برای شیطان» را به رهبری وی تشکیل دادند. این امر باعث شد که پایگاهی دائمی در «جزیره چفالو (Cefalu)» واقع در سیسیل ایتالیا دایر شود و نام آن را «صومعه تله ما (abbey of telema)» بگذارند. سرانجام او در سال ۱۹۴۷ م از دنیا رفت و در مراسم تدفینش، مراسم بلک مس اجرا شد.[۲۸]

منبع اسلام پدیا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً